الهه ی بهار!

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ الهه ی بهار! خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

سوار تاکسی شدم، یه خانومه با بچهاش بود با یه درویشه.
بچه هه خییییییلی تابلو زل زده بود به درویشه،
مامانش دید داره ضایع میشه ،
به بچش گفت : به عمو سلام کردی !؟
بچه هه گفت :عمو نیس که..... ببعیه.... :| :)))))

*****
یکی از فانتزیام اینه که تو عروسی اقوام یهوووو داد بزنم :
“داماد چقدر انتره ، عروس ازون بدتره”
****
دختر همسایمون اسمش “طلا”ست...
توی “نقره” فروشی کار میکنه...
تازگیارفته برنزه کرده...!
فکرکنم اخر با مِسی ازدواج کنه... :)))
****
به دختر خالم میگم واسه کنکور درس خوندی ؟!

میگه کنکور مگه ساعت ۹ نیست ؟؟!
میگم چرا !

میگه خب ساعت ۶ پامیشم میخونم دیگه .

مث خودمه، راضیم ازش =)))
****
دوستم میگفت پیاز تنها ماده غذایی هست که میتونه اشک آدمو در بیاره
من برای اینکه ثابت کنم اشتباه میکنه یه نارگیل برداشتم و زدم تو سرش

اونم کاملا به اشتباهش پی برد!
****
توصیه بابام به من موقع رانندگی
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد
****
دارو چیست !؟

دارو عبارت است از مجموعه عوارضی جانبی

که بعضاً اثرات درمانی هم دارد برای رفع این عوارض جانبی

داروهای دیگری تجویز میشوند که خود این چرخه را تا نابودی کامل بیمار طی میکنند
*****
بابام داشت نماز میخوند ،یهو داد زد : الله اکبر ! الله اکبر !
دویدم گفتم:
- چیه بابا در میزنن؟ میگه : الله اکبر !
- گوشیت زنگ خورد؟ میگه : الله اکبر !
- شام واست نگه داریم؟ میگه : الله اکبر !
- کسی طوریش شده ؟ میگه : الله اکبر !
- بو سوختگی میاد؟ میگه : الله اکبر !
- جک و جونور دیدی ؟ میگه : الله اکبر !
گفتم بابا خوب یکم راهنمایی کن !!
با عصبانیت داد زد : الله اکبر ! ( دستشو هم به علامت خاک بر سرت تکون داد !)
نمازش تموم شده میگه : یه ساعته میگم بزن کانال 36 ببینم امشب خرم سلطان داره یا نه چقدر تو خری آخه ؟
*****
شمـــام وقتی از خواب بيدار ميشيد چند دقيقه تو جاتون ميمونيـــن تا

لـــود بشين عایــــــا ؟؟ :)))))))

******
كسي ميدونه چرا توي ایران زن مي تونه ترك موتور بشينه
ولي مجاز نيست راننده باشه!!!
حكم شرعيش چيه واقعااااا؟؟؟
يعني فرمون موتور نامحرمه...؟ :|
****
به مامانم گفتم تولدمه امشب
گفت برو خونه رو تمیز کن امشب بگم خاله ات اینا بیان
میگم مامان!!
من امروز بدنیا اومدمـــــااااااااااااااا اااااا
رفته زیر لحاف میگه منم امروز زائیدمت خستم !!
****
بـچـه بـودم از ايـن جـوجـه زردا خـريـدم، فـرداش ديـدم تـخـم نـمی ذاره!!!
دلـم واسـش سوخـت يـه تـخـم مـرغ كـردم تـو ماتحتش، مُـــــرد!!!
(از هـمـون بـچـگـی مـهـربـون بـودم و دسـتـم تـو کـار خـیـر بـود)
بـه هـمـه هـم مـی گـفـتـم: بيچاره سـرِ زا رفـت!!!^_^

*****
دوستان نظر یادتون نره...قابل ذکر می باشد که من قصد بی احترامی به هیچ احد الناسی را نداشته ام

ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻭﻍ ﭘﺎﺳﺘﻮﺭﯾﺰﻩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ : ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ
ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺩﻭﻍ ﻣﺤﻠﯿﻪ !!
ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ o_0
ﺑﺎﺑﺎﻡ :ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ،ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ !!..

ﺑﻌﻀﯽ ﺷﺒﺎ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﻩ، ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻐﺰﻡ ﺑﺸﻨﻮﻩ ﻣﯽ ﮔﻢ :
ﺧﻮﺏ ! ﺑﺮﻡ ﯾﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺑﺨﻮﻧﻢ
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺍﺻﻼ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻢ !
ﺷﻤﺎﻡ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻦ؟؟؟؟؟؟؟؟

ﺭﻓﺘﻢ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﻭﺳﺘﻢ ،ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺎﻛﻲ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ،ﻟﭗ ﺗﺎﺑﺸﻮ ﻛﻮﺑﻴﺪ ﺭﻭﻣﻴﺰ،ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻟﭗ ﺗﺎﺑﺘﻮﻥ
ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻳﻨﻮ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ
ﺩﻭﺳﺘﻢ : ﭼﺮﺍ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻟﺐ ﺗﺎﺏ ﻗﺪﻳﻤﻴﻤﻮ ﺭﻭﻱ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﻳﺰﻡ !
ﺩﻭﺳﺘﻢ : ﺧﺎﻧﻢ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ ،ﻣﻴﺸﻪ ﻟﻄﻔﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﻭ ﺟﻠﻮﻱ ﻣﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻳﻦ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻟﭗ ﺗﺎﺑﺸﻮ ﺭﻭﺷﻦ ﻛﺮﺩ ،ﻳﻪ ﻣﻮﺱ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻛﻴﻔﺶ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ
ﺭﻭﻱ ﻓﺎﻳﻞ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮﺵ ﺑﺎﻣﻮﺱ ﺭﺍﺳﺖ ﻛﻠﻴﻚ ﻛﺮﺩﻭ cut ﺭﻭﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩ
ﻣﻮﺱ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻟﺐ ﺗﺎﺏ ﺟﺪﺍ ﻛﺮﺩ.
ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻣﻮﺱ ﻭﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭﺑﻪ ﻟﺐ ﺗﺎﺏ ﺟﺪﻳﺪﻩ ﻭﺻﻞ ﻛﺮﺩ . ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻛﻠﻴﻚ ﻛﺮﺩ ﻭﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎpasteﺭﻭ ﺯﺩ
!!
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺳﻜﺘﻪ ﻛﺮﺩ ﻣﺮﺩ.... ﻣﻨﻢ ﺍﺯﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﻡ
|:

ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﮑﺮﺩ

ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﭘﯿﺸﯿﻪ ﻣﻦ ..ﻣﻮﺷﯽ ..ﺟﻮﺟﻮﯼ ﻣﻦ ...
ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ : ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ...
ﻣﻨﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ : ﺣﯿﻮﻭﻭﻥ ﺧﺎﻧﻤﺖ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻩ
!!!
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ 6 ﻣﺎﻫﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﻮﻡ ﺑﺎﻫﺎﻡﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﻪ !!!

ﻣﮕﻪ ﭘﯿﺸﯽ ﻭ ﻣﻮﺷﯽ ﻭ ﺟﻮﺟﻮ 3 ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺣﯿﻮﻭﻥ ﻧﯿﺴﻦ ؟؟؟
ﻣﻠﺖ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻧﺎﺍﺍﺍﺍﺍ :|

ﯾﻪ ﺁﻫﻨﮕﻮ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘُﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ Play ﮐﺮﺩﻡ ، ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩِ ﺻﺪﺍﺵ ﮔﺮﻓﺖ !! |:

ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﻮﺟﻪ ﺳﺒﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﻗﺴﻢ |:

ﺍﺯ ﺷﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﺩ ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ ﺑﺎﺑﺎ ﮐﯽ ﺗﻮﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺁﺧﻪ ؟
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﺍﻣﯿﺪﻣﻮﻧﻢ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺷﺪ ...:(

ﺑﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟

ﻣﯿﮕﻪ : ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻫﻔﺘﻪ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻡ
ﻣﯿﮕﻦ : ﺧﺐ ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭﺯﺍ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﯿﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ! ﮐﻼﺱ ﺩﺍﺭﻡ، ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻣﯿﺪﻡ .



برای قبولی من تو دانشگاه :
بابام گوسفندنذر کرد
مامانم یه سفره حضرت ابوالفضل نذر کرد
خواهرم سه تا النگو نذر کرد
مامان بزرگم یک میلیون تومن نذر کرد
و…..
هیچی دیگه دیدماگه دانشگاه قبول بشم کل خانواده ورشکست میشیمو ضربه شدید اقتصادی میخوریم نرفتم کنکور بدم

پدربزرگم هر روز میشینه از اول تا آخر اخبار صداسیما رو میبینه.
هر خبری که تموم میشه میگه:
"
گـُ...ه خوردین"
تفریح هر روزشه

این قدری که من دنبال یه پست خوب میگردم تا واستون بذارم،
دنبال نیمه گمشدم گشته بودم تا الان چندتا بچه هم داشتم..

با این گرونی گوشت فک کنم تا چند وقت دیگه جلو پای عروس و دوماد کنسرو ماهی باز کنن :))))))



اس ام اس حیف نون به نامزدش برای تولد :
عزیزم تولدت مبارک
ایشالا تا آخر عمر زنده باشی !


رفیقممیره انجمن اهدای عضو
جو گیر میشه و همه رو تیک میزنه
بعد از مرگش
به خانواده اش یه شلوار کردی گشاد و یه مشت سبیل تحویل میدن !


داداشم رفته بود حموم
خالم خونمون بود
یهو داداشم تو حموم زد زیر خنده هی میخندید
خالم گفت چرا علی داره میخنده؟
گفتم هیچی نیست داره سنگ پا میکشه :)))

هوا كشِ توالت چيست :
.
.
.
.
اصلى ترين وظيفه ى هواكش توالت توليد صداست براى آرامش خاطر
شخص مشغول در محل و همچنين ساير وابستگان در خارج
به جون خودم ، بو بهانه ست ...! :D


پليس خنگول آباد از همشهریان خواهش كرد...
از تعريف كردن مشكلات و گرانى، جلوى دوربين هاى بزرگراهها جدأ خوددارى كنند :)))))

خدایا هر دری رو خواستی ببندی، به در یخچال کاری نداشته باش خواهشا.... ممنون :|

خدا یه زمانی ابراهیم بت شکن رو فرستاد رو زمین...
خدایا الان دیگه وقتشه یه پیامبر فیلتر شکن بفرستی ایران





همیشه رو به نور بایست

اگر میخواهی تصویر زندگیت سیاه نیافتد.





[ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:,

] [ 9:18 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

مگه عمر پشه سه چهار روز نیست ؟
چطوری توی این چند روز میتونه یاد بگیره که مگس کش دید باید قایم شه الدنگ ؟


تفاوت دانشگا قبول شدن دخترا و پسرا
دختر اولی: اخ جون بلاخره دانشگا قبول شدم
دختر دومی: مبارک باشه محیطش چجوریه سطح اموزشیش بالاست؟
دختر اولی: اره خیلی خوبه سطحشم خیلی بالاست ازلحاظ اموزش
حالا پسرا
...
پسر اولی: اخ جون بلاخره دانشگاه قبول شدم
پسر دومی: مبارک باشه دخترم داره؟
پسر اولی:اوف بیا ببین چه دافایی داره حاجی ، اصن هتله لامصب


*****

ﺻﺪﺍﯼ ﺑﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻧﻤﯿﺰﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺸﻢ...
.
.
.
.
.

 

ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﭘﺮﻭﺭﺷﮕﺎﻩ
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﯼ
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ
ﻫﻤﻮﻧﺠﺎﻡ ﯾﮑﯿﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﺑﺮﻩ ﺳﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﺎ


*****

ﯾﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ
ﺧﻮﺩﻣﻌﺸﻮﻕ ﭘﻨﺪﺍﺭﯼ،
ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺎﺩﻭﺩﻗﯿﻘﻪﺑﺎﯾﮑﯽ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ
ﻓﮑﺮﻣﯿﮑﻨﻪﻋﺎﺷﻘﺶ ﺷﺪﯼ ! : ﺩﯼ
ﭼﺮﺍ ﺁﺧﻪ ؟؟


*****


**************************

امروز ﺑﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ تیکه ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ
.
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﻫﻮﻭﻭﻭﻭﻭﺷﺸﺶ . ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﮐﯿﻢ ﮐﻪ
ﺩﻫﻨتو
ﺑﺮﺍﻡ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
.
ﻣﻨﻮ ﻣﯿﮕﯿﻦ ﺭﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ . ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ
ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺎﯾﻪ
ﻫﺴﺘﺶ .
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺧﻮ . ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻢ . ﻣﯿﺸﻪ ﺑﮕﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﻪ
ﻣﻌﺮﻭﻓﯽ
ﻫﺴﺘﯿﻦ؟
.
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻣﻠﯿﮑﺎ ﺟﻮ ﺟﻮ ﻫﺴﺘﻢ . ﺗﻮ ﻗﯿﺴﺒﻮﮎ 4990 ﺗﻮ
ﻟﯿﺴﺘﻢ
ﻓﺮﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ . ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻌﺮﻭﻓﻢ . ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻫﯿﮑﻠﺖ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺭﻭﺯ ﻻﯾﮏ
ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ
ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﺍﻑ ﺑﯽ . ﺣﺎﻻ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ؟ﯾﺎ ﺑﺪﻡ ﻓﺮﻧﺪﺍﻡ ﺣﺎﻟﯿﺖ
ﮐﻨﻨﺪ ؟
.
.
ﻣﻦ ﺭﺍﻫﻤﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺭﻓﺘﻢ . ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﻭﻗﺘﯽ
ﻣﯿﭙﺮﻩ ﮔﺎﺯﻡ
ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ
:))))))


*****

مکالمات رد و بدل شده بين دو دانشجو :
پسر :
ميتونم جزوه تونو واسه کپي بگيرم ؟
دختر :
از اين مسخره بازيا خوشم نمياد, حرفتو رک بگو !
پسر :
من نميومدم سر کلاس حقيقتش , اينه که دست به دامن شما شدم
دختر :
بهتر نيست منو دعوت به يه قهوه بکنيد؟
پسر :
واسه چي؟ خوب الان کپي ميگيرم ميدم , زياد طول نميکشه
دختر :
خوب باشه , قبول مي کنم
پسر :
حالا ميشه جزوه تونو بديد کپي بگيرم؟
دختر :

من که قبول کردم ديگه , نمي خواد سر اين لوس بازيا بيفتي تو خرج

 

و بدين سان دانشجوي پسر آن درس سه واحدي رو افتاد


*****


خونه مادربزرگه 2013:

 

خونه ی مادر بزرگه الان آپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه
wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و
LNB داره
کنار خونه ی اون همیشه پارتی برپاست/پارتیهای محله پر شور و شوق و غوغاست
مادر بزره الان مازراتی سواره/رنگ موهاشم هر روز جور واجورو باحاله
..
خونه ی مادر بزرگه الان اپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
مادر بزرگه الان شلوار جین می پوشه/کفش کالج و کیفش همیشه روبه روشه
مادر بزرگه هرشب Gem Tv رو میبینه/خرم سلطان و سنبل لامیارو میبینه
خونه ی مادر بزرگه هنوز خیلی باحاله
خونه ی مادر بزرگه حرفای خاصی داره


*****

اینایی که به اسماعیل میگن اسى!
به ابراهیم میگن ابى!
به کامران میگن کامی!
به نازنین میگن نازى!
به آزاده میگن آزى!
و کلاً تنبلیشون میاد یه اسمُ کامل بگن!
از همینجا آرزومندیم که :
همسرى خوب و زیبا و پاکدامن به نام :”"” گوهر “”"
نصیبشون بشه….


*****

زنه شوهرش رو واسه نماز صبح بیدار کرد شوهر گفت بذار کمی دیگهبخوابم بعدا قضا می خونم .زن گفت نمیشه شرع گفته نماز رو باید به وقت خودش بخونی. مرد گفت ولی شرع گفته میتونین تا چهار تا زن هم داشته باشین. زن گفت بخواب عزیزم هروقت خواستی نمازت رو قضا کن، خدا خیلی بخشندست!!


*****

تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته
یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش
بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه
بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه
بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه
ببینه مشروط میشه یا نه


*****



*********************

ﻛﺎﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﻋﻤﻞ ﻣﻴﺸﺪ . ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺗﻮﺳﻂ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺗﺄﻳﻴﺪ ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﻴﺸﺪﻥ .ﻣیوﻣﺪﻥ ﺩﻭﻧﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﻫﺎﻱ
ﺧﻮﺩﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻣﻴﺪﺍﺩﻧﺪ ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻨﻢ ﺳﺮﻓﺮﺻﺖ
ﺑﺎ ﺑﺼﻴﺮﺕ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻫﻤﺴﺮﻣﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ. ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ
ﻫﺮﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﻳﻜﺒﺎﺭ ﻫﻢ، ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻳﻪ ﺣﻤﺎﺳﻪ ﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻣﻲ
ﺁﻓﺮﻳﺪﻡ


*****

دیدید این فیلمارو که بچه گم میشه وقتی پدر مادرش پیداش میکنن نیم ساعت
تو بغل همدیگه گریه میکنن
والا ما که بچه بودیم گم که میشدیم بعد از اینکه پیدامون میکردن نیم ساعت مثل خر کتک میخوردیم


:D

*****


پشت چیپس مز مز نوشته :
مزمز انتخاب کسانی بوده که از فرهنگ غذای بالایی برخوردارند
!
یارودیگه روش نشده بنویسه هرکی مزمز نخوره خــــــــره والاااااا

*****

بازم سوژه انتخاباتی :D



**********************

بعد از انصراف عارف از انتخابات

یکی استاتوس زده :
عارف هم رفت
یکی دیگه اومده کامنت گذاشته :
روحش شاد من با آهنگ سلطان قلبهاش کلی خاطره دارم

 

من :|
عارف :|
اون یکی عارف :))


*****

یه دوس دخدرم نداریم ، ازش ده ملیون پول قرض بگیریم بعد بفرستیمش اردوی راهیان نور ،

بر نگرده پوله واسه خودمون بشه ، بعدش باز یه مخه دیگه بزنیم همینجوری قرض بگیریم باز

بفرستیم راهیان نور ، كلن بزنیم تو كاره صادرات دخدر به راهیان نور دیگه
...

یه ساله پراید می خریدم


*****



******************************

خالم یه بچه 3ماهه داره اونوقت

توو شوراها رای داده به پوشک بچه و شیر خشک





*****

دقایقی پیش مامانم سراسیمه اومده تو اتاقم میگه یه بسته گوشت از فریزر گم شده تو برنداشتی ؟
خو مادر من ، من گربه ام ؟ درنده ام ؟ چی ام ؟ که فکر کردی یه بسته گوشت خام و یخ زده رو میتونم برداشته باشم ؟


*****

ﻣﻦ ﺩﻳﻜﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﻠﺪ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﻳﻜﻲ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻪ

ﻏﺒﺮﺍﻕ ، ﻏﺒﺮﺍﻍ ، ﻗﺒﺮﺍﻕ ، ﻗﺒﺮﺍﻍ . . . ؟؟

ﺑﻌﺪ ﻳﻜﻲ ﺯﻳﺮﺵ ﻛﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
" ghebragh " ||:

ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻳﻦ ﻫﻮﺵ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﻋﺰﻳﺰﻣﻮﻥ ﻫﺴﺘﻢ
...

****

یا میدانستید که حروف تشکیل دهنده ی جمله ی

(( گلِ من الان میام تا ببینمت بای بای ((

توی یک ردیفِ حروفِ کیبرد قرار دارن؟


نه جدی نگاه کن
!


خدایی میدونستید؟ :D

****

شاید همه بخواهند خانه شان پنجره ای رو به دریا.... جنگل یا کوه داشته باشد اما....
من به پنجرهای رو به دبیرستان دخترانه هم راضیام!!!

 


 
*******************************
 
 

 

[ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:,

] [ 16:50 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

 


ایـن پســرا واسه چــی ایــن قــدر حــســاس شــدن ؟!
.
زنــگ زدم بــه آرمین تـا اسـم امیر رو شـنـیـد قـطــع کــرد !!
هــمــش بــه خــاطــر ایـن نــیـما ِ کــه حــواس واســه آدم نـمـیـذاره،

گــیــر داده مـیــگـه سیــنا کــیــه ؟!


گــفــتــم مـنـظـورت سامــانِ ؟!

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گــور بــابــاشـون !!

بــذار یــه زنـگ بـزنـم به پویــا فـقـط اون و دانیال مـنـو درک مـیـکـنـن ! :|


پسر خالم پنج سالشه براش ترانه خوندم دیگه دوستت ندارم...

بهم میگه من وقتی کسی رو دوست ندارم باهاش قهر میکنم حرف نمیزنم یه ساعت توضیح دادم که این ترانه ست حالا رفته به همه فامیل مامانم و خاله و مامان بزرگ و همه گفته مانی میگه دوستم نداره!! یه هفته است. برام کلاس روانشناسی کودک و تربیت فرزند! گذاشتن وسطش هم قربون صدقه پسرخاله میرن!


کم مونده زنگ بزنن 123 گزارش کودک ازاری بدن

 

 

یکی از لذتهایی که بعد از تموم شدن
امتحانام پیدا کردم اینه که:
.
.
.
.
آقا اصن لحظه به لحظه ش لذته من از کدومش بگم؟


کرما پروتئین دارن دیگه؟ بگین دارن دیگه ، بگین مفیدن تا حالم بد نشده
ازین گوجه کرمویی که خوردم :|







اینکه پسرا مشکل چی بپوشم ندارن ربطی به ژنتیک و اینا نداره،
دلیلش اینه که معمولا حداکثر یه لباس تمیز دارن !
والا...!!

 

 

 


یکی از دوستان تعریف میکرد:

یادش بخیر با رفیقا پارسال رفتیم جمکران!
کرممون گرفت بشینیم رو ویلچر!
همین طور که مسخره بازی در میاوردیم رفتیم سمت مسجد جمکران!
چشمتون روز بد نبینه بعد از ۵ دقیقه رازو نیاز(من حواسم نبود کجام)
از روی ویلچر بلند شدم که برم بیش بقیه که دیدم ملت یجوری نگام میکنن!
یه نگاه به خودم یه نگاه به ویلچر!تازه فهمیدم جه غلطی کردم!
نامردا امون ندادن در برم فقط التماس میکردم با شلوارم کاری نداشته باشن
(فکر کرده بودن شفا گرفتم )
پیرهنمو تیکه تیکه کردن عاخرش طوری شد که با ویلچر تا هتل رفتیم ..!
اصن یه وضی....یه شفاییی
یه فرهنگی
یه مملکتی
 
 
 
 
 
تـرامـادول خـوردیـم ؟!؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

عـلـی دایـی درحـال پـرسـش از بـازیـکـنـان کـه چـرا مـا گـل خـوردیـم!
 
 
 

 

 

 

 

[ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:,

] [ 8:20 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

ﺗﻮﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ
ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ، ﯾﮑﻢ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻧﮑﻨﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡD :...
ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻫﻢ ﺧﻮﺩتی :|

 

از عشق های یه طرفه متنفرم :
مثل عشق به ته دیگ سیب زمینی
عشق به پنیر تبریز
عشق به بستنی میوه ای با دوتا اسکوپ شاتوت
عشق به آب زرشک
عشق به ذرت مکزیکی !!!

.....................................
خدایا ببخشید تو کارِت دخالت می کنم ولی بهتر نبود به جای اینکه پشه ویز ویز کنه بی صدا میومد کارشو میکرد میرفت بعد مثلا سوسک ویز ویز میکرد که وقتی اومد بفهمیم کجاس بکشیمش ؟ شرمنده هااا
.....................................
ژلوفن همون پاستیله فقط درس خونده واسه خودش کسی شده کصافططط !
. .....................................
ﻏﻮوووﺩﺍاااااااا ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﮐﻠﻤﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﻭﻗﺘﯽ می گفت ﺯﻭﺭﺵ ۳ﺑﺮﺍﺑﺮ میشد !
. .....................................
می دونید چـرا برزیل دانشـمند یا نابغه ای تـو علم نداره ؟
دلیلش خیلی واضحه میگی نه ؟
خوب ببین !
کلاس سوم ب در یکی از شهرهای برزیل :
-
لوئیز داسیتا چگولولا داسیلوا
حاضر !
-
کیالو داناته ریوالترز رومارینا
حاضر !
-
الوارو دینامیکو تارانزه فلوتی
حاضر
-
فرانسیسکو داسیلوا آرماندو میگوتی
حاضر
-
آنتنیو الیور دا گالیوریا
حاضر
-
رونالدو فیگورا تالیورینا تیچیالیور
دیریریرینگ زنگ خورد !!!
معلم : حضور و غیاب باقی بچه ها بمونه واسه زنگ بعد !!!
.....................................
این چینیا واقعا زبون همدیگرو میفهمن یا جلو بقیه آبرو داری میکنن؟!
.....................................
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم یا یه فیلم بذارم ببینم؟
......................................
چرا به اونی که اولین بار به ذهنش رسید زرشکو سرخ کنه بریزه توی پلو نوبل ندادن؟
خدمت به بشریت مگه فقط کشف واکسن و قرصه؟
.....................................
خدایا پاره شدیم از خوشحالیو زندگی مرفه!! دو دقیقه روی بقیه ی کشورها تمرکز کن!!!
.....................................
تو فکرم یه نمایشگاه بزنم و نقاشی هایی که موقع درس خوندن واسه کنکور کشیدم رو به نمایش بزارم !
.....................................

 

 


آبجیم (جهت اطلاع دهه هشتادیه) از ظهر رفته بود خونه عمم اینا گو شیشو یادش میره ببره میاد خونه بدون اینکه حرفی بزنه یا چیزی
گوشیشو برمیداره با تلفن خونه زنگ میزنه به دختر عمم میگه روشن کردم حالا بفرست عکسا رو
خخخخخخخخخخخخخ
دختر عمم هم از اون منگل تر هی از اونطرف تلفن داد میزنه با با هرچی میفرستم نمیاد
میگم خو منگل ها نمیشه از تهران بلوتوث بفرستی واسه کرج
آبجیم یه نگاه عاقل اندر خنگی میندازه به من میگه تو منگلی یا ما
علم پیشرف کرده میفهمی یانه
من تردید دارم الان
میشه عایا
؟؟؟؟

 

 

 


اولين تقلب عمرم ، كلاس اول دبستان ، امتحان رياضي ، ثلث اول
+ پيس پيس ( مخاطب جلوييم ) ٩ كدوم عدد بود ؟
_ جلويي : همون كه كلش گرده
+ گرداليش سمت چپه يا راست ؟!
_ جلوييم : چپ
+ چپ كدوم طرفه ؟!
_ جلوييم :|

 

 

 

یکی از فانتزی های شب امتحانم اینکه استاد درسهای سه واحدی با یه بشکن ظاهر شه سوالات و جوابها رو بگه و با یه بشکن غیب بشه بعد قبول بشم تو افقم محو بشم و بعد بیام بیرون هی برم هی بیام با یه بشکن نه نمیشکنم بشکن نه نمیشکنم. :))









سوار ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺷﺪﻡ ... ﮔﻔتم : ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮﺗﻮﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﻧﻤـــﻮﻥ ! ﻣﯿﺎﯼ ؟









دختره موهاش مش خفن ""


از دماغش دوتا سوراخ مونده فقط



لباش اندازه ی پشتی مبل شده


نصف بیشتر عکسای پروفایلش یا لب استخره یا با تاپ و دامن نیم وجبیه:|








بدترین چیز توی عالم نه عطسه زدن وقت آمپوله


نه یاد دادن پارک دوبل به خانوما


بدترین چیز عالم اینه که خواب باشی و از شدت دستشویی از خواب بیدار بشی


10 دقیقه از این شونه به این شونه میشی تا درد روی کلیه هات تقسیم بشه








سر جلسه امتحان؛


به یه دختره پنج تا سوال رسوندم.


اومد تو محوطه ماچم کرد!


الان عذاب وجدان دارم که چرا برگمو بهش ندادم...!!:))








ﺑﺮﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﻭﻣﺪﻩ... ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﺳﻤﺖ ﮔﻮﺷﯿﻢ


ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ:


ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﺴﺮﻡ ﺍﺳﺘﺨﻮﻭﻥ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ! |:


ﺍﺻﻦ ﯾﻪ ﻭﺿﯽ








تو بازار بودیم . دیگه مخواستم بیام خونه . به یه تاکسی گفتم آقا جانبازان میری ؟


گفت نه . مسافر هم نداشت


بعد از چند لحظه دوباره گفتم آقا جانبازان میری ؟


گفت نه . همچنان مسافر نبود .


دو سه دقیقه بعد گفتم آقا جانبازان میری ؟


گفت بیا بشیبن تا بریم .


گفتم من فرهنگیان میرم :))))))))))))))))))))


از ماشین اومد پایین تقریبا یک کیلومتر دنبالم کرد :))








یارو صبح تا شب تو خیابون مخ میزنه، شب تا صب تو فیس بوک...


بعد میگه دنبال نیمه گمشده ام میگردم!!


آخه لامصب پازل هزار تیکه هم بودی تا حالا تموم شده بود!!!








یه سوتی دادم پدیده:))))))))


ﺩﺧﺘﺮﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻫﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻫﻔﺖ ﻣﺎﻫﻪ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ.


ﺧﯿﺮ ﺳﺮﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﭙﺮﺳﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺸﯽ ﯾﺎ ﺑﺎﺑﺎ؟


ﺁﺑﺮﻭﻡ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻭﻡ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ!!








بچه که بودم میرفتم اسفناج میخوردم حس میکردم زورم زیاد شده،


بدش میرفتم تو کوچه دعوا،


مثِ خر کتک میخوردم،


برمیگشتم،


تو روحت ملوان زبل :|








از بستنی عروسکی درس زندگی بگیر:


یعنی حتی اگر روزگار چوبی به تو فرو کرد باز هم بخند و کام دیگران را شیرین کن!!! :||








پشه ی بی شعور


حداقل می خوای نیش بزنی یه جایی رو نیش بزن که ما بتونیم بخارونیم!


آخه بین دو تا انگشت کوچیکای پا جای نیش زدنه؟


خو عوضی اصن اونجا خونی داره که می ری نیش می زنی؟








به مامانم میگم :مامان جورابای من رو تختم بود چکارشون کردی؟؟


میگه :چه بدونم حتما گذاشتی تو فیسبوکت :|








عاغا شماره مخاطب خاصم رو گرفتم اشغال بود،


بهش اس دادم چرا انقدر اشغالی؟


بعد از چند دقیقه اس داد آشغال خودتی کصافط


الانم هرچی زنگ میزنم جباب نمیده؟ میشه راهنماییم کنید؟ عایا؟ :))








ﺍﻣﺮﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﺯِﺭﺗﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ!


ﺧﻼﺻﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞِ


ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ


ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻏﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ! :))








به یکی همینطوری اسمس دادم :“ببخشید میتونم شمارتونو داشته باشم؟ ”


جواب داد:


"نه خیر "


اصن اشک شوق تو چشام حلقه زد...


وقتی فهمیدم از من شاسکول تر هم هست!








اﺯ ﺍﺑﻮ ﻋﻠﯽ ﺳﯿﻨﺎﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:


ﯾﺎ ﺷﯿﺦ


ﺯﻧﺪﮔﯽﺧﻮﺩ ﺑﺮﭼﻪ ﺑﻨﺎﺑﻨﻤﻮﺩﯼ؟


ﺷﯿﺦ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ


ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:


ﮔﻤﺸﯿﻦ ﻋﻮﺿﯿﺎ! ((((((:


ﭘﺪﺭ ﺩﮐﺘﺮ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺭﻭ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩﯾﻦ ﺣﺎﻻﻧﻮﺑﺖ ﻣﻨﻪ؟








یارو با خرش میره دم مرز قاچاق بیاره دم پاسگاه خرش عرعر می کنه میگه به خدا می دونستم اطلاعاتی هستی ! :/


خرo_O


وزارت اطلاعات:||


یارو:))


همشهریان گرامی:-D








اگه بهشت زیر پای مادران است؛


عرضم به خدمتتون که امروز گوشیم دوبار رفت بهشت!:((((:))








دیشب زدم یه پشه رو نفله کردم از بس خون من تو رگاش بود.. حسی رو که به من دست دادبه رستم موقع کشتن سهراب دست نداد. اصن یه وضییییی








ﻳﻪ ﻣﺴﻴﺞ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎتی ﺍﻭﻣده


"ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎ "


عاﺧﻪ ﻋﺰﻳﺰ ﻣﻦ، ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ ﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﺧﻂ ۰۹۱۲۱ ﺍین ﻣﺴﻴﺠﻮ ﺑﺪﻩ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﻂ ۵ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﻴﻪ ﻣﻦ


ﻣﻦ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺗﻮ ﺭﻭﻳﺎﻫﺎﻡ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﺍﻳﺪ ﻣﻴﺒﻴﻨﻢ!!


ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺘﺮسی ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺭﻳﻴﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ آﻳﻨﺪﻩ ﺑﺘﺮﺱ ﺣﺪﺍﻗﻞ! :/








طرف پدرش توی دستشویی میمیره و هر دفعه که میره دستشویی گریه میکنه بهش میگن چرا میری دستشویی گریه میکنی میگه اخه اینجا بوی بابام رو میده ! :|








پستای بعضی پسرا اونقد لایک میخوره که آدم شک میکنه پسر باشن!


اصن روایت داریم پسری که پستاش بیشتر از ۵۰ تا لایک بخوره دختره.....:))

 

 

 

 

معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش از حذف نامهای انگلیسی از کتابهای درسی آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران خبر داد و گفت: «چرا در متون انگلیسی که به دانشآموزان ایرانی درس داده میشود باید اسامی خارجی هم چون مری و جک باشد؟» به طور حتم با اسامی حسن، حسین، نقی و تقی هم میشود دو نفر انگلیسی با هم مکالمه کنند



قیافه ما
حسن، حسین، نقی و تقی
مری و جک
زبان انگلیسی
معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش



مثلا های تقی ..هاو آر یو مثلا مش غلامحسین... اصغر کام آن

بعد از تجهیز مدارس به سیستم گرمایشی ایمن این تنها مشکل باقیمونده بود

 



آقا ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻣﺎﻧﺘﯿﮏ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ...
ﻣﻦ: ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟؟
ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﻡ: ﭼﯽ؟؟
ﻣﻦ: ﮐﺠﺎﺷﻮ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ؟
ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﻡ: ﺑﺮﻭ ﮔمشو مهسا ﻓﮏ ﮐﺮﺩﯼ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﯾﻨﻮ ﺑﻪ ﮐﯽ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﺎﺩﯼ؟
ﺯﻭﺩﺑﺎﺵ ﺑﮕﻮ. ﻣﮕﻪ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ؟
ﭼﺮﺍ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺣﻼﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ. ﺻﺐ ﮐﻦ ﻧﺸﻮﻧﺖ ﻣﯿﺪﻡ
ﻋﻮﺿﯽ !..
.
.
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺍﻧﻘﺪ ﺍﺯ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﻧﺞ ﻣﯿﺒﺮﻩ !!!

************************************************



خواهرم میخواست به بچه اش آب پرتقال بده اونم نمیخورد منم گفتم اشکال نداره بده من بهش میدم بردمش تو اتاق هرکاری کردم نخورد پدرسگ،
من از رو لجم خودم آب پرتقال رو خوردم بعد هم به خواهرم گفتم که همش رو خوردم. خواهرم گفت دستت درد نکنه تمام داروهاش رو ریخته بودم تو اون آب پرتقال!! ​

************************************************




پسر: عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست.
دختر: چشم ولی تو هم محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عجقم..
(شیطان سرپا ایستاده بود سیگارش را خاموش کرد و کف مرتبی برای دختر زد)
پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترش را واسه دختر فرستاد.
(بیچاره شیطون رو آورد به مصرف مواد مخدر و شیشه)
دختر: وای مرسی عزیزم.. الان عکسمو واست ایمیل میکنم و عکس دوستش را فرستاد.
پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو باز کرد عکس خواهرشو دید..
(هیچی دیگه داستان این چت باعث شد شیطان ادامه تحصیل بده، بعد از ظهرها هم کلاس تقویتی گرفته)

************************************************** *

سال يك هزاروچهارصدبيست ودوي هجري شمسي
من ونوه هام كنار هم نشسته ايم.
من: يادش بخير زمان ماكه اين چيزا نبود سرگرمي ما يه صفحه اينترنتي بود اسمشم نمیگم ریا نشه مي رفتيم عضو ميشديم بعد هم جوك مينوشتيم اگه تاييد مي شد تا چند ساعت بشكن ميزديم تازه اگه لايك مي خورد تا 24 ساعت عربي مي رقصيديم.
نوه هام:خخخخخخخخخخخخخخ بميرم براتون بابا بزرگ عجب زندگي سختي داشتيد.

**********************************************

آغا گودزیلای عمه ما انقد به شوهر خواهرش علاقه نشون داده که ابجیش میگه میترسم شوهرم منو طلاق بده بره اونو بگیره!!! میگین چرا؟؟؟؟یه نمونه اش داماد عمه ام اومده سارا رفته رو پاش نسشته.اینم مکالمه اشون:
سلام عموجون.خوبی؟؟؟؟خسه نباشی!چایی میخوری؟؟؟ابجیم که بلد نیس بره چایی بیاره واست.الان واست میوه ام میارم!!!!
داماد عمه:قربون سارا خانوم!دست درد نکنه.ولی نسوزی!!!
در اومده میگه: وا؟؟؟؟ منو با خانومت اشتبا گرفتی!!!

حالا در کل ای بشر5 سالشه!!!
ادم از دس این نسل چی بگه؟؟؟؟؟


************************************************** *******

خالم زنگ زده به شوهرخالم که بپرسه کجاست.. کی میاد خونه؟
خالم : سلام . خسته نباشی .. کجایی ؟ کی میای خونه ؟
بعدش دیدیم نیش خالم باز شد.. اصن چی !!!:-):-):-):-)
دخترخالم میگه مامان بابا چی گفت چرا لبخند میزنی !؟؟!
خالم: پرسیدم کجیی .. کی میای!؟ میگه تو قلبت ...:-):-):-):-)

حالا مامانم ا نگا کن من زنگ میزنم برا بابات مبپرسم کجایی ... هیچ وقت نگفته تو قلبتم ...:-(:-( بزا بیاد... یه ذره این حرکتارو از باجناقش یاد بگیره...
هیچی دیگه من و خواهرم الان داریم خودمونو برا جنگ جهانی سوم اماده میکنیم...
باشد که پناهی برای خود بیابیم^_^

*******************************************

[ پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:,

] [ 19:31 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

. یه هفتا دوست دخدرم نداریم هر روز برنامه بریزیم با یکیشون بریم بیرون هشتا داریم تموم برنامه هام ریخته بهم :) ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 2 . فکرشو بکن ، يکی از دغدغه های زندگیه دخترا رنگ ناخوناشونه , اونوقت پسرا ميخوان برن بيرون فقط چک ميکن خشتکشون پاره نباشه يوقت ... :| ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 3 . اين همسايه روبرويي يه زن و شوهر جوونن ، خيلي شادن ، عاشقن به معناي واقعي تا حالا زوج اينجوري خوشبخت نديدم مثلا صبح كه از خواب بيدار ميشن ، اول يه سِري دنبالبازي ميكنن عين بچه ها ! بعد پسره آماده ميشه بره سركار ، درو باز ميكنه، كلاه كاسكت رو سرشه ، لقمهي نون و كرهشم دستشه . دختره مياد تا دم در، بازم ميگن و ميخندن يا يه وختايي صداي دختره مياد تو راهرو ، جيغ ميكشه كه : صـــبر كن منــــــــــــــــم بيــــــــــام. بعد ميپره ترك موتور و ميرن. همسايههاي ديگه ميگن اينا چرا اينقدر خل و چلن؟ ولي من ميگم عاشقن . عين تو فيلما . دلم ميخواد يه روز بهشون بگم سلام خوشبختا... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 4 . من هنوزم نفهمیدم دوس دختر فابریک یعنی چی؟ تازه بازش کردی ، قلف داره ؟ بسته است ؟ ضمانت داره ؟ شکستنیه ؟ مالیدنیه ؟ لرزش گیر داره ؟ خوب چیه به منم بگید ...!? ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 5 . صب نازی بهم گفت : بابام امروز می خواد بیاد تحقیق , منم که از همه جا مطمئن , شب دیدم اس ام اس داده " اون 2 سالی که میگی خارج بودی زندان بودی واسه قاچاق ؟ هر شب مستی و خانوم میاری خونه ؟ اینجوری می خواستی خوشبختم کنی ؟ " حالا من قسم و آیه که به خدا این شکلی نیست و بابات از کی پرسیده رفتم در خونه همسایمون میگم اقدس خانوم اینا چیه به پدر نامزد من گفتین ؟ میگه پسر جان اون خانواده به درد تو نمی خوردن , باباهه از اون خسیسا بود , یه قرونم به تو نمی رسید ازش الکی نقشه کشیده بودی , بعدم این نیوشای ما مگه چشه که بری سراغ غریبه ها ؟ مثکه یادت رفته بچگیات دکتر بازیاتو با کی می کردی ... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 6 . دختره تو چت میگه دیگه از جندگی خسته شدم منم فکم افتاد رو زمین با خودم گفتم یا خودا این دیگه کیه ؟؟؟ بهش میگم مگه تو جنده بودی ما خبر نداشتیم میگه نع ! بی ادب ... میگم پس چی ؟ میگه دالم لوس حلف میجنم ! جندگی یعنی زندگی دیگه ... جدا دیگه این سری من میرم نفت میارم خودمو آتیش میزنم ... خدافس همگی . خدایا بورو دستاتو بشور بیا منو بخور ... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 7 . حیف دوس دخترم نازی هم نیس ببریمش صرافی , بگیم : آقا نازی رو آوردم چنج کنم , بگه چقدی هست ؟ بگم همه دنیامه ولی چه کنم مشکل مالی دارم مفت میدم ... :))) ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 8 . خیانت همیشه در اوج اعتماد اتفاق می افتد ... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 9 . بعضی دخترا یا بعضی پسرا هستن انقدر صادقانه دوست دارن طرفشونو که آدم دلش میخواد بره تو روی اون طرف خاص وایسه بگه : خدایی بی لیاقتی اگه اذیتش کنی والااااا ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~ 10 . این مغز آدم هم عجیب جونوریه یادش میمونه که یه چیزی یادش رفته اما یادش نمیمونه که چی یادش رفته لعنتی

[ پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:,

] [ 9:54 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

فقط یه ایرانی میتونه حین رد شدن از خط عابر پیاده احساس با فرهنگی کنه.
.
.
.
.
.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﻪ ﭼﻴﻨﻴﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﮐﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧﻪ:

ﻫﻴﻦ ﺗﺎ ﺳﺎﻭ ﻻﻭ ﺗﺴﻴﻦ ﺷﻴﻦ!!!

ﻳﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﻩ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺎﺩ:

کصافط ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ؛ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﻦ !!!
.
.
.
.
.
رفتم خونه میبنیم لپ تاپم وسطه، میگم کی اینو آورده بیرون؟

بابام میگه : شلوغش نکن، بچه ی همسایه اومده بود داشت تلویزیونو

خراب میکرد، اینو دادم بهش راحت باشه.
.
.
.
.
.
کی میگه ما مرد ها احساس نداریم؟؟؟

شاید باورتون نشه ولی من بارها و بارها احساس تشنگی کردم!

و شاید بازم باورتون نشه ولی احساس گشنگی هم میکنم!
.
.
.
.
.
یه عده هم هستن هنوز send و نزدی like میزنن …

اینا یوزپلنگن به مولا با این سرعتشون !

دمشون گرم
.
.
.
.
.
ما از اونایى هستیم که دعاهامون میخوره به پنجره بعد کمونه میکنه

میخوره به سقف، سقف خراب میشه رو سر خودمون
.
.
.
.
.
بزرگترین نعمت اینه که اگه کسی پشت سرت حرف زد …

رفیقات با پشت دست بزنن تو دهنش صدا گاااااااو بده

البته ما که از این رفیقا نداریم صرفا جهت حسرت گفتیم
.
.
.
.
.
قبلنا پسره میرفت ۱۵ سال زندان بعد دختره به پاش میموند .

الان نمیشه بری سره کوچه ماست بخری
.
.
.
.
.
دختره مهریشو رتبه کنکورش نذاره صلواااااااات
.
.
.
.
.
برام چند وقته سوال شده که واقعاً ،

تو که با عـــ ـــشـــ ـــوه گری، از همه دل میبری،

منو شیــ ـــدا میکنی، چرا نمیـر قـــ ــصی ؟؟

مشکلت دقیقاً چیه !؟!؟
.
.
.
.
.
یه بار نشد من موقع امتحانا به غلط کردن نیفتم
.
.
.
.
.
یه دوس پسرم نداریم !

ولی یکیو زیر نظر داریم که توی سایت هست.

شاید اون فرد خوشبخت شما باشی دوست عزیز

شانس خود را امتحان کن و با ما تماس بگیر

(مخاطب خاص نجنی منوووو...)
.
.
.
.
.
وقتی داری درس میخونی!

تازه میفهمی برنامه های شبکه ۴هم جالبه !!!
.
.
.
.
.
اینایی که میگن با پوست خود مهربان باشید ،

اینا لذت ترکوندن جوش رو نچشیدن !!!
.
.
.
.
.
مـنـو دیـدی تـازگـیـا؟؟؟

بیـــــــــــــــااآآآآ دوری کنیم از هــــــــــــــــــــــــ ــــم…
.
.
.
.
.
یه دوس پسرم نداریم با هم تو پارک بشینیم بستنی بخوریم

بعد یهویی ازمون بپرسه عـزیــزم قبل از من با چند نفر دوس بودی؟

ما هم عشوه بیاییم بگیم واقعا واست مهمه؟! بــیــخـیال!

مهم اینه که الان من فقط تو رو دارم و با تو خوشحالم و از این مدل چرندیات!

اونم از خوشحالی پــرواز کنه بره لای شـاخه های درخت گــیــر کنه

از دستش راحت شیم پسره یه اعصاب خورد کن
.
.
.
.
.
یه دوس پسرم نداریم که وقتی گند میزنیم تو امتحانا و مشروط شدیم

بیاد بهمون بگه مـهم نیس عــزیــزم، تو واسه من شاگرد اولی !

(عاغا ما داریم... تازه درسامونو بیفتیم جایزه هم میگیریم به همین سوی چراغ!)
.
.
.
.
.
یه بیماری جدیدم اومده این روزابه نام خود معشوق پنداری،

یعنی تا دوقیقه با بعضیا گرم میگیری فک میکنن عاشقشون شدی !!
.
.
.
.
.
لازم است گاهی تلفن را برداری، شماره کسی را که مدتها باش قهر بودی را بگیری،

گوشی را که برداشت، فحش بدهی،

مبادا یادش رفته باشه که هنوز قهرید …! :دی
.
.
.
.
.
گر نباشد چیزکی ، یه سری باز گــــــــــه میخورن …
.
.
.
.
.
شرایط داف شدن در ایران:

به نام خدا،ساپورت !!
.
.
.
.
.
یه مدل بیشعور داریم که وقتى بعد دو ساعت حرفت تموم میشه میگه

ببخشید حواسم نبود اگه میشه دوباره بگو …

اینارو باید به چهار قسمت تقریبا نامساوی جر داد و توی چهار گوشه شهر آویزون کرد !!!
.
.
.
.
.
یه دعا میکنم آمین بگید :

خدایا واسه ما که نتونستی مخاطب خاص جور کنی . . . . . .

لااقل مخاطب های رفیقامون رو بگیر جگرمون حال بیاد

خخخخخخخخخ...

 

[ پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:,

] [ 9:49 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

[ پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:,

] [ 9:46 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

1.یه شوهرم نداریم شب که دیر میاد خونه ببینه رو کاناپه خوابمون برده دلش بسوزه دیگه دیر نیاد!



2.یه شوهرم نداریم وقتی بهش میگیم من رو بیشتر دوس داری یا مامانتو ، بگه توام چه سوالایی می پرسی ، هر دوتون رو دوس دارم دیگه ! خوشحال شیم از اینکه ما رو خیــــــــــــــلی دوس داره " قدِ مامانش "



3.یه شوهرم نداریم عاشق قرمه سبزی باشه ، ما هم که بلد نیستیم درست کنیم ! بگیم بین من و قرمه سبزی یکی رو انتحاب کن !!



4.یه شوهرم نداریم , نداریم که نداریم به درک اسفل یه لامبورگینی هم نداریم غروب جمعه ای بریم بگردیم دلمون نگیره !



5.یه شوهرم نداریم گانگستر باشه، هیچ کس جرات نکنه بهمون بگه بالا چشمت ابروئه !



6.یه شوهرم نداریم صبح جمعه ای بهمون بگه خانومم شما بگی "ف" ناهار فرحزادیم !



7.یه شوهرم نداریم وقتی میپرسه دوسم داری یا نه ؟ بهش بگیم خره من دوست دارم چرا نمیفهمی



8.یه شوهرم نداریم، دوتایی قربون صدقه بچه نداشتمون بریم !



9.یه شوهرم نداریم از جبروت مردونش استفاده کنیم زنگ بزنه پشتیبانی بگه این سرعت اینترنت چه مرگشه پس!خانومم کارای اینترنتیش عقب مونده!



10.یه شوهرم نداریم خوش قیافه باشه، برای استحکام بیشتر پایه های زندگیمون همیشه موهای پر کلاغیش از ته بزنیم که هیچ زنی جز خودمون نتونه بهش نگاه کنه !



11.یه شوهرم نداریم غروب که میشه بعد از دو شیفت کار کردن ، با دست پر بیاد خونه در رو با پاش باز کنه ، بریم کیسه ها رو از دستش بگیریم بگیم خسته نباشی آقا .



12.یه شوهرم نداریم شب بگیم ببرمون بیرون اونوقت بگه نه , ما هم از لجمون تایر ماشینشو پنچر کنیم صبح که میخواد بره سر کار ببینه کلافه شه , ما هم موزیانه بخندیم بگیم آخی الهی اشکال نداره عزیزم ولی خب باز خوبه دیشب نخواسیم بریم بیرون وگرنه میخورد تو ذوقمون !



13.یه شوهرم نداریم وقتی میریم کنار دریا ما رو ترک جت اسکی بنشونه!



14.یه شوهرم نداریم صبح به صبح نون تازه برامون بخره !



15.یه شوهرم نداریم تا غم و ناراحتی توی چهره مون ببینه بگه مگه من مردم که تو ناراحتی ؟



16.یه شوهرم نداریم انقد عاشقمون باشه واسه غافلگیر کردنمون با یه زرافه ی طفل بیاد خونه !



17.یه شوهرم نداریم یکمی بهش غر بزنیم دلمون باز شه!



18.یه شوهرم نداریم بهمون بگه از خواب که بیدار میشی ، اول تو چشای من نیگا کن بعد به اون مانیتور ِ لامصّب !!



19.یه شوهرم نداریم واسش ناز کنیم بگیم قبل از خواستگاریت تو حافظ یه تفال زدم فلان چیز اومد !

[ دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

] [ 9:41 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

بچه همسایمون 3سالشه واسش ی تاپ خوشمل کوشولو گرفتم بش دادم.برگش گف وای مچکر!خیلی جشنگه(قشنگه!)ولی نمیپوشمش!گفتم چرا عسیسم؟!برگشته میگه آخه این کوتاس!امیر دوس نداره!!خب غیرتیه خیر سرم دیگه!!!
من
لیلی ومجنون
اون حلزونه ک ازش کرم میگیرن
من دارم میرم خودکشی!!!خدافس!!!


دیروز اتاقم رو تمیز کردم
آت و آشغالا رو بردم گذاشتم تو اتاق آبجیم
اونم از دانشگاه برگشته دیده کار منو
حالا اون فحش من فحش
بعد یهو جلوی مامانم گفت : برو گمشو
مامانم تیریپ حمایت گرفتش و گفت : دختر نگو اینجوری اگه آبجیت گم بشه ما به کی بخندیم؟
من 0_o
خواهرم :)))
مادرم :)))
دلقک سیرک :|
میمونای سیرک :)))
اصن من کشته مرده ی این نقش تاثیرگذارم تو خانوادم :)))

 

 دوم راهنمایی وقتی معلم زبان می اومد سر کلاس . . .
همه دانش آموزا :
Hello teacher how are u ? im fine Thank you . and you
معلم :

کلاً خودمون جواب خودمون رو میدادیم !

معلم هم دچار خلاء مغزی میشد !

و ما هم سرشار از ذوق که عالم زبان شدیم

 


با تمام بدیهاش این امتحانات پایان ترم یه مزیتی داره:
اونم اینکه آدم با رشته ی تحصیلیش یکم آشنا میشه!

 


به مامانم ميگم : گشنمه
ميگه : عزيزم نون هس ، تخم مرغ هس ، روغنم هس
برو هر چى دوس دارى درست كن بخور! :|

:|


95درصد معلما وقتی مدیر مدرسه میومد سر کلاس الکی یه جور رفتار می کردن انگار خیلی خفن دارن درس میدن!
یادتونه؟؟؟؟

 


الان کامپیوترم خودش ری استارت شد !
.
.
.
.
.
.
.
.
فک کنم فهمید من تشنمه

 


بــابـــام یهههههــو اومـــد تو اتاقــــم بهـــم گفـــت :
تـــو کـــه چــشــمات خیــلــی قــشنــگه
تــو کـــه چشـــمات خیــلی عجــیبه!
تـــو کـــه ایـــن هــمـــه نگـــاهــت واســـه چشــمام گرمـــو نجـــیبه
مــن یهــو ذوق مرگ شـــدم تـــا به خـــودم اومـــدم دیــــدم. . .
دارم ماشــــین بابامو لنــــگ میکشــــم!
نفهـــمیــدم چــــی شـــد !!

 


هر عضوي در بدن انسان وظيفه مشخصي دارد...


وظيفه انگشت كوچك پا اين است كه...


با لبه ديوار، پايه مبل يا صندلي برخورد كند و اشك ما را در بياورد !


تا سطح كره چشممان پاكيزه شود !!!


وهمانا پاكيزگي وظيفه هر مومن است !!!

پسر داییم دهه هفتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی ۶ میلیون !
یادش بخیر ناظممون میگفت فردا ۵۰۰ تومن کمک به مدرسه با خودتون بیارید ،
خونه ی ما میریخت به هم !!!

سوال : جمع “اژدها” چی میشه ؟
جواب :
وای چقدر اژدها
اژدهایان
اژدهایون
اژدهاجات
اژدهاها
اژدهاین
چندین اژدها !!!
نه بچه ها واقعا جمع اژدها چی میشه ؟؟؟

 

 

[ دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

] [ 9:37 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪ
ﮐﺸﺘﯽ ، ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ
ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮﯾ ﮑﺮﺩ…
… ﭘﺲ ﺍﺯ۱۵ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻩ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽ ﺭﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ
ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ
ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ
ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻣﺎﻫﯿﻪ
ﻧﮑﻨﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻧﮕﺸﺘﺮﻩ !؟!؟!؟
ﺑﺎﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺨﯿﻠﺖ ﻗﻮﯾﻪ !

 

ﺻﺪﺍﯼ ﺑﭽﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﻧﻤﯿﺰﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺸﻢ ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﭘﺮﻭﺭﺷﮕﺎﻩ
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﯼ
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﺶ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ
ﻫﻤﻮﻧﺠﺎﻡ ﯾﮑﯿﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﺑﺮﻩ ﺳﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﺎ !

 

ملت میرن آتلیه عکس میگیرن
نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی میکنن
بعد وقتی میری از نزدیک میبینیشون
قصر رویاهات تبدیل میشه به یه همکف ۴۰ متری !

 

صب از خونه زدم بیرون ، دیدم گوشیم نیست
از یه بنده خدایی گوشی گرفتم
زنگ زدم خونه پرسیدم گوشی من تو خونه ست؟
گفتن حالا میگردیم خبر میدیم
یهو دیدم گوشیم داره از اعماق کیفم زنگ میخوره
پیداش کردم دیدم از خونه زنگ میزنن
میگم: بله؟
میگن: الو سلام؛میگماااا گوشیت تو خونه نیستااا؛ بگرد پیداش کن !

 

 می بینم از تو آشپزخونه صدا میاد
رفتم می بینم داداشم هی در یخچالو باز و بسته میکنه...
میگم :چرا همچین میکنی؟ درش کنده شد
میگه :دارم رفرش میکنم ببینم چیز جدید پیدا می کنم یا نه!!
ای خدا این خوشیارو از ما نگیر خخخ

 

بابام رفته هویج خریده میگه عَقلت که ناقصه، مغزتم که کار نمیکنه بگیر این هویجو کوفت کن که حداقل چشمات برای تقلب کار کنه!

 

بابام داشت به دوستش شنا یاد میداد
گفت :حالا پاهای عقبتو تکون بده!

 

 

[ پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:,

] [ 18:37 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

[ دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,

] [ 16:11 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

توي مطب آرامش خودتونو حفظ کنيد وگرنه
مثل من از اين سوتي هاي ناب ميدين
خب هول شدم … گفتم :
آقاي دکتر اسهال به روتون گلاب دارم !


يه دسته از آدماي بي جنبه فکر ميکنند از دماغ فيل افتادن
ولي در حقيقت “پاپ کورني ” بيش نيستن …

 

کودک درونم هفته دیگه نامزدیشه !
اونوقت من یه نیمه گمشده هم ندارم !!!

 


داداشم ديشب کلي تقلبي نوشته بود برا امتحانه فيزکش،
صبش يادش رفته ببره مامانم دربست گرفته رفته سرجلسه بهش برسونه !!!


من و ... اون روی سگم" و "کودک درونم" و"خر وجودم" و "کرم درونم ... یه خانواده ایم ...! خیلی ام با هم خوشبختیم ...!

دختر خالم اومده اسم همه فامیلو نوشته رو کاغذ میگه یکیشو بکش راجع بهش غیبت کنیم !!

 

یکی از استفادههای اصلی موبایل استفاده از نور ال سی دیش برای طی مسیر اتاق تا یخچال بدون خوردن به در و دیواره!

 

خدایا فقط قیمت پسته رو برگردون قول میدم پسته های در بسته رو هم بخورم!

اونقدری که جوونای ما در برابر فیلتر مقاومت کردن
متفقین در برابر هیتلر نکردن

همین الان حس درس خوندن بهم دست داد، سریع بسم الله گفتم و صدقه دادم خدا رو شکر برطرف شد!

چرا همون چیزى که تو شامپو بچه میریزن که چششون نسوزه تو شامپوهاى ما نمیریزن؟ هان؟ چشم ما چشم نیست؟ ما ادم نیستیم؟؟؟؟؟ تاکى انقدر ظلمو باید تحمل کنیم؟

 

 

ایرانسل عزیز :یا به پدربزرگ و مادربزرگ های ما، اس ام اس نده یا اگه میدی لطف کن خودت براشون توضیح بده!!

 


تو اسپانیا 30 % ازدواجا از طریق فیسبوکه

.
.
.
.
.
ولی تو ایران بعده 3 ماه که با دختره چت میکنن تازه میفهمن پسر بوده..

 

 همون وقتی که ترجیح داده شد به جای تابلوی ((از سرعت خود بکاهید)) از سرعتگیر استفاده بشه، بشر فهمیده بود که به شعورش امیدی نیست!

[ دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:4 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

چپ چپ نگاه میکنی !؟! ( تصویر متحرک ) www.taknaz.ir

[ یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:,

] [ 19:11 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

[ شنبه 11 خرداد 1392برچسب:,

] [ 15:22 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

امروز رفتم کبابی
زده بود 100% گوسفندی
.
.
.
.
.
.
.
بعد اینکه کبابو خوردم تازه فهمیدم با من بوده
 
 
 
دانشجوی عزیز !
دوست تحصیل کرده ی من !
شمایی که فردا میخواین دکتر مهندس این مملکت بشی!
واقعا نمیدونی تو کلاس باید موبایلت رو خاموش کنی؟
نمی بینی خوابیم سر کلاس؟؟؟؟
اه

پسر : الو گلابی؟
دختر : سلام کثافت

بعد هردو از ته دل میخندن :))
پسر : خوبی کج و کوله ی من
دختر : به توچه عشقم خوبم تو خوبی

پسر : خــــــــر نفهم حالتو میپرسم میگی به تو چه؟ شیطونه میگه بزم شل و پلش کنم ها
دختر : گفتم که خوبم الاغ تو خوبی :))
پسر: فدای خنده هات شم که مثل شتر میخندی نفسم
دختر : مـــــــــرگ شتر خودتی روانی
پسر : دلم واست تنگ شده بود آشغال دوست داشتنی
دختر : منم
پسر : خوب دیگه بسه خیلی باهات حرف زدم پر رو شدی
دختر : کوفتت شه باهات حرف زدم
پسر: مواظب خانمی الاغ من باش
دختر : چشم اقای بی ادب
پسر : دوست دارم دیوونه
دختر منم دوست دارم آقاهه

و بعد خداحافظی با خنده حتی تا چند لحظه بعد از این که تماسشون تموم میشه خنده رو لب هردوشونه . این یعنی یه قسمت از دوست داشتن که میشه حسش کرد .... ♥ :)

 

یه ژاپنی به زنش میگه:
” TiKi Taki ‘
زنش میگه:
” Kua Nini ”
ژاپنی ناراحت میشه میگه:
” taka anji radiyumba yaku ”
زنش گریه میکنه میگه:
” mimi takunı kakabında misamihi ”
یه جوری میخونی انگار سر در میاری با مسائل خانوادگی مردم چیکار داری؟

 

عاشق پسر خاله کلاه قرمزیم
دیدی یه کیک مسموم رو تنهایی خورد تا بقیه مریض نشن.
بهش گفتن چرا ننداختی دور؟
گفت خوب مورچه ها میخورن به مورچه که نمیشه سرم وصل کرد.

 

يه موضوعي خيلي ذهنمو درگير کرده
چرا “ خردل ” اسم سُس باشه
ولي “ بزدل ” ي نوع توهين باشه
چرا بين بز و خر تبعيض قائل ميشن . . .؟!

 

 

 

[ شنبه 11 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:38 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

تو روحشون که بلد نیستن شلوار بدوزن من اگه خیاط بودم دم باسن شلوارها حوله میدوختم
که راحت بشه دستا رو خشک کرد !
والا به خدا

::
اینایی که رژیم سخت میگیرن، خودشونو تیکه تیکه میکنن و یک عالمه لاغر میشن؛ بعد ازشون سوال که میکنی “چیکار کردی انقد لاغر شدی؟” میگن هیچی همینطوری . . . !
اینا همونایی هستن که تو مدرسه خر میزدن میگفتن هیچی نخوندیم و بعد از ریشه یابی همونایی هستن که دمپایی توالتو خیس میکنن !
::

آدم وقت نمیکنه به خودش برسه اون وقت میگن آدم به آدم میرسه ، در عجبم !
::

والدین گرامی اینقدر نگین “وقتی ما سن شما بودیم این جورخوب بودیم ، اون جورخوب بودیم ”
مادر بزرگ ها دهن لق تر از چیزین که فکر می کنین !
::

یعنی مزخرف ترین لحظه توی زندگی اون وقتیه که
.
با پسر داییت دعوات میشه
و نمیتونی بهش فش عمه بدی
اصلا کلی حالت گرفته میشه!
::لعنتی این صحفه آیپد چقدر زود کثیف میشه !
متوجه شدید من آیپد خریدم یا بیشتر توضیح بدم ؟!
::جناب سعدی فرموده بودند :
بر احوال آن مرد باید گریست | که دخلش بود نوزده ، خرج بیست !
.
که اگه الان بود باید میگفت :
بود حال و احوال آن مرد زار که دخلش ریال است ، خرجش دلار . . . !
::

با اونایی که ” دستشون به دهنشون نمیرسه ” درست حرف بزن!!


ممکنه دستشون به دهن تو برسه !!
.
.
.

یه بار هم رفتم دست کشیدم رو آفتابه ، ازش یه غول اومد بیرون


بهم گفت آرزو کن


گفتم یه خونه میخوام , گفت خب من اگه خونه داشتم تو آفتابه میخوابیدم !!؟؟


خیلی منطقی بود لامصب !
.
.
.میگما مامان شما هم سیب زمینی سرخ شده ها رو تا قبل از غذا


تو اعماق کابینتها قایم میکنه عایا !؟
.
.
.

من ساعت خوابم رو با آمریکا تنظیم کردم …


فقط مونده درسم رو تموم کنم،ویزا بگیرم، آیلتس قبول شم


پذیرش بگیرم، پول در بیارم و بلیت بخرمو برم …


همین
.
.
.

میرن ۱۰۰۰متر زیر آب به ماهیه سیخ میزنن


گاز که میگیره میگن ببینید چه خطرناک و وحشیه ؟


بعد اسم برنامه رو میزارن


جستجوی هیولا …


هیولا تویی ، ول کن زبون بسته رو !
.
.
.

یه مقاله خوندم توش نوشته بود:


بعد از هر ۲۰ دقیقه کار با کامپیوتر،۲۰ ثانیه به یه جای دور نگاه کن!


از همینجا خدمت صاب مقاله سلام عرض میکنمو میگم:


آخه عزیز من !


من اگه میدونستم ۲۰ دقیقه دیگه کِی میشه،


که ۴ بار چاییم سرد نمیشد!!
.
.
.

دوست دارم الان یکی بغلم کنه بگه:


چته دیوونه بیا این یه نخ سیگارو بکش!!


منم بگم پاشو بروگمشوکصافت آشغال ناباب


خیلی صحنه آموزنده و ملودرامی میشه!
.
.
.

بچه بودم فک میکردم گوَزنا شوهر آهوا هستن
.
.
.
دخترا , پسرا… هرچقدرم عاشق چاووشی و یگانه باشید


یا حتی عاشق افتخاری و شجریان باشید


بازم هیچ فرقی نداره


شب عروسیتون باید امشو شوِ شِ لیپک لی لی لونه بذارید


این یه قانونه !
.
.
.
باز کجا ؟؟؟


سوالی که حتی اگه ۲سال خونه باشی


و یهو بخوای از خونه خارج بشی حتما میشنوی !
.
.
.
این روزا خرجم زیاد شده گرونی هم انقد بیداد میکنه


جیبم دیگه جواب که نمیده هیچ، تازه سوالم میپرسه!!!
.
.
.
خربزه که سهله….. ما نارنگیم میخوریم باید منتظر لرزش باشیم…
.
.
.
اگر “ضربه فنی” شدی ، دوباره شروع کن……


“ضربه مغزی” که نشدی……!!
.
.
.
طریقه روانی کردن دخترا با دو حرکت:


ازشون عکس بگیرید.


عکس رو بهشون نشون ندید!
.
.
.
از قیافه پسره معلومه مسواک شخصی هم نداره


قیافش شبیه دمپایی جلو بسته ی توالت میمونه


بعد تو اینفو زده :


“من همیشه بهترین ها واسم بوده و هست


اگه مال من نشدی قطعاً بهترین نبودی”
.
.
.
یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه ؟


اون روز یا خیلی خوشبختی یا خیلی بدبخت
.
.
.
هموطن عزیز !


در آیین نامهی راهنمایی و رانندگی ، بخش حق تقدم


اشاره ای به قیمت خودروی شما نشده است !’
.
.
.
پدرش بهش گفت این ۱۰۰۰تا چسب زخم رو بفروش تا برات کفش بخرم …


بچه نشست با خودش فکر کرد یعنی باید آرزو کنم


۱۰۰۰نفر یه جاشون زخم بشه تا من کفش بخرم ؟


ولش کن ، همین خوبه …
.
.
.
اگه تو مسیری هستی که ترافیک نیست ، قطعاً اشتباه اومدی!
.
.
.

شوهر کيست؟
.
.
.
.
شوهر کسي است که آشغالارو مي ذاره دم در و چنان قيافه اي مي گيره انگار همه خونه رو تميز کرده!!
....................

خیلی دوست دارم یکی از استادام رو در حال خنده تو خیابون ببینم،
برم پیشش بگم:
"چیز خنده داری هست بگو ما هم بخندیم"

........................

***************
یارو میره تایلند ،میخواسته سوار اتوبوس بشه؛ مامور اتوبوس بهش میگه:ticket please
یارو: چی چی؟
مامور اتوبوس دوباره:your ticket
یارو:من که نفهمیدم چی گفتی اما محض احتیاط کره خر ... !!
مامور اتوبوس: هوی؛منو میگی؟؟ آشغال عوضی ....
شخص سومی از راه میرسه ومیگه: آقایون چرا دعوا میکنین؟ خوبیت نداره مملکت غریبه !!! صلوات برستین
کل اتوبوس: اللهم صل علی محمد و آل محمد!!

 

........................

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همچنان تحریم ها اثر نداره خخخ

 

 

عکس : واکنش دخترا وقتی برای خواهرشون خواستگار میاد

[ چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,

] [ 18:51 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

اس ام اس خنده دار مخصوص سرکار گذاشتن (34)

اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتد بگویید اشبتاه کجاست؟؟؟
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟
اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟
حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…
حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟
ههههههههههههههههه
الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟
بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!….
هههههههههه
حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!
خخخخ خخخخ
خوب سرکار رفنیتا :) )

جملات زیبای یاد کردن دوستان

 

[ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:,

] [ 14:24 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

من معنـــــی کــــــــاسه ی داغتــــــــــــر از آش رو نمیـــــدونستم
تا اینکه با مایکــــــــــــــروویــو آشنـــــــــــــا شدم…!
.
.
.
یه بار تو فامیل داشتن ازم تعریف میکردن اومدم مثلا فروتنی کنم
گفتم نه بابا اغراق میفرمایید منم یه خری مثله شمام!!!!
.
.
.
بعضیا آبروو هرچی دانشجووئه بردن
نه مشرووط میشن ، نه درسی رو می افتن ، حتی حذف هم نمیکنن
خجالت داره

ارسطو را گفتند :ادب از که آموختی؟
ارسطو قدری نگریست و گفت:
نه! وجدانا کجای قیافه من به لقمان می خوره؟!


قبل از گرانی ، مامور راهنمایی رانندگی :
پراید حرکت کن ! مگه با تو نیستم ؟
بعد از گرانی همان مامور :
راننده محترم پراید منتظر حرکت شما هستیم !

چندتا عمه ی پیر دارم همیشه توی عروسی ها میان سیخونک میزنن تو پهلوم در گوشم میگن :
بعدی تویی , بعدی تویی
البته دیگه اینکارو نمیکنن....
چون توی ختم ها منم باهاشون همین کارو کردم...

 


(حلزون اگر از روی لبه تیز تیغ هم رد بشه آسیبی نمیبینه!)
این جمله رو روزی هزاربار میشنوم!
گفتم ۱بار امتحان کنم, حلزونو گذاشتم رو تیغ از وسط نصف شد مُرد!
دارم فک میکنم تیغش تیز بود یا حلزونش شل بود؟!


آرزوهای من خیلی بی حیان، چون هیچ کدوم جامه ی عمل نمیپوشن...
خیلی بی ادبن!

قاضی :تو متهم هستی که مادر زنتو با چکش کشتی
یکی از حضار :کصافطط آغشال...
قاضی :تو متهم هستی که زنتو هم با چکش کشتی
همون حضار :کصافطط...
قاضی :آقا جان تو کی هستی که همش فحش میدی؟؟!
همون طرف :قربان من همسایشون هستم، ۲ ساله که بهش میگم چکش داری؟

 

[ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:,

] [ 14:1 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

امروز صبح بعد از مدتها تصمیم گرفتم با دوستم بریم ورزش کنیم!
گرمکن نارنجیمو پوشیدم و زدم بیرون
و حالا توجه کنید به تیکههای ملت :
نارنگی! کجا میری؟
… پرتقال! بدو تا نخوردمت!
هویج! مگه خرگوش دنبالت کرده؟
ته سیگار!
رفتگر! برو ۹ شب بیا بابا!
چیتوز موتوری!
سن ایچ و دیگر هیچ!
لینا توپی!! انقدر جون نده بابا!
اسمارتیز! بقیه دوستات کجان؟
بچهها! بچه ها! گارفیلد!
الان کدوم مسئول باید رسیدگی کنه؟…
::

::
یادمه یه روز که موتور کولرمون سوخته بود ؛
نهایت آرامشو تو چهره ی پدرم دیدم
::
::
دیشب ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎدر ﺑﺰﺭﮔﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ
یه دفعه ﺣﺎﻝ ﻣﺎدر ﺑﺰﺭﮔﻢ ﺑﺪ ﺷﺪ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻬﻮﻉ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩ،
پسر داییم ۵ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﻋﺰﻳﺰ نی نی ﻣﻴﺎﺭی ﻭﺍﺳﻤﻮﻥ؟
من
مادر بزرگم
صدا سیما
::
::
شما یادتون نمیاد اونوقتاشعر “قسم به اسم آزادی” از تلویزیون پخش میشد
باهاش غلط غلوط میخوندیم تا میرسید به جای “همه به پیش… به یکصدا… ”
یه دفعه به تقلید از خواننده هاش اوج میگرفتیم
و با شور داد میزدیم “جامدادی عزیز ما”…
یادتونه؟
::
::
مهم این نیست که توی سیبی که می خوری کرم باشه . . .
مهم اینه که کرمش نصفه نباشه
::
::
این پیغام کاملا جدّیه
باور کنید
منم اول قبول نداشتم
مشقامو خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد
::
::
با داداشم دعوام شده بود بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن
منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش!
هیچی دیگه الان با یه دست و یه پای شکسته دارم براتون مینویسم
::
::
از وقتی شوخی اختراع شد ، دیگه هیچ حرفی تودل کسی نموند !
::
::
از دستشویی میای بیرون یه دست به موهات میکشی ،
طوری قشنگ میشه که انگار از سالن مد تو پاریس اومدی بیرون . . . !
حالا یه جای خیلی مهم دعوت داری میری بهترین آرایشگاه شهر ،
وقتی موهاتو میبینی انگار از مخلوط کن سه کاره اومده بیرون !
::
::
بابام آیفون خونه رو زده. منم رفتم برداشتم گفتم :بله؟
بابام گفت بیا پایین، رفتم پایین میگم بله؟
میگه برو کلیدای ماشینو از بالا بیار!!
   

 

[ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:,

] [ 11:29 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]



به یه لره می گن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی ؟
اشک تو چشاش جمع می شه میگه می دم به یه جانباز بی پا
********************
روی شيشه دوغ نوشته :
دوغِ گازدارِ کربناتهِ تزریقی گرما ندیده و همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی... آخه لامصّب دوغه یا اورانیوم...؟!
*******************
جواد خیابانی:
هر چه دقایق بیشتری از بازی سپری میشه به پایان بازی نزدیکتر میشیم
اصن يه وضي
********************
رفتم وام دانشجویی بگیرم از امور مالی دانشگاه
میگم اگه ضامن نداشته باشم چی میشه ؟

میگه منفجر میشی :))))

من :|
نظام آموزشی :)))
امید به دبستانی ها :|
بچه های مدرسه ی آلپ :
************************
شعر لرى:هى وى وى وى وى وى وى وى وى وى وى وى...
ترجمه:شانه هايت را براى گريه کردن دوست دارم...
***********************

 

 


یکی از دقدقه های فکریم اینه که وقتی تو حموم آب گرمو وا میکنم کجای حموم پناه یگیرم که آب سرد اولش نپاشه روم !



اگه دیدین کسی با زبون خوش از دستشویی خارج نمیشه کافیه بگین موبایلت زنگ میخوره، در کمال حیرت خواهید دید که چون غزالی چموش چنان از دستشویی میاد بیرون که شما تو دستشویی همش به این فکر میکنید که اون کیه که به خاطرش دستشوئی رو رها کرده؟!!!!!

 

اﺻﻼ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﺑﻪ ﺷﻌﻮﺭ ﺍﺳﺖ !
ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻳﻢ
ﺗﻮ ﭼﻴﺰﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺱ ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﯽ والاااااااا

 

[ یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,

] [ 22:6 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

[ یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,

] [ 22:4 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

[ یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,

] [ 22:3 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

 
 

این شعر چه عمودی و چه افقی یه جور خونده میشه!

 

                              از  چهره      افروخته        گل  را               مشکن

                              افروخته       رخ  مرو        تو  دیگر            به چمن

                              گل را          تو دیگر        مکن خجل      ای مه من

                              مشکن       به چمن       ای مه من      قدر سخن

[ شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,

] [ 19:17 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﻤﯿﺮﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﺷﮑﻪ ﺷﺪﻩ
ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﮏ ﺳﺎﻟﻮ ﻧﯿﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﺴﺘﻢ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ!!!!

پشهه اومده شصت جاى بدنمو نيش زده،شب از زور خاروندن خودم از خواب بلند شدم.
ديدم رو ديوار نشسته.دستمو بردم نزديكش،لامصب از بس خون خورده بود نميتونست تكون بخوره.
خو كثافت من به فكر تناسب اندام خودتم...حالا من به جهنم...
هيچى ديگه،منم زدم كشتمش.الانم جاش مونده رو ديوار تا درس عبرتى بشه براى پشه هاى ديگه...

كولرو روشن كردم،بابام اومد يكى زد پس كلم،خاموشش كرد.
ميگم خو گرمه چرا خاموش ميكنى؟ميگه پنجره رو باز بزار خنك ميشه.
-پشه مياد تو
-خوب پنجره رو ببند
-چجورى خنك شم اون موقع؟
-پنجره رو باز كن.
يعنى بحث هاى ما تو خونه از گردش اب در طبيعت پيچيده تره...والا...

دقت كردين گوشى ادم كه زنگ ميزنه،بايد كلى دنبالش بگردى،وقتى هم كه پيداش ميكنى قطع ميشه؟

سلام مرا به وجدانت برسان
اگر بیدار بود بپرس:
چگونه شبها آسوده می خوابد؟؟؟؟

 

[ شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,

] [ 10:1 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

اگر بدانی
چه کسی،کشتی زندگی را
از میان موج های سهمگین روزگار
به ساحل آرام رویاهایت
رسانده است؟
“پدرت” را می پرستی . . .
روز پدر مبارک

 

 

 

 

روز پدر به همه ی پدران دنیا مبارک باد

Happy father"s day

 

محبت پدر

 

با پدرم جدول حل ميکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفيه...
اتفاقا" دو حرف اولشم در اومده بود , يعني ب و الف
يه دفعه پدرم گفت فهميدم عزيزم ميشه بابا
با اينکه ميدونستم بابا ميشه ولي بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببين اگه بنويسي بابا عموديشم در مياد ...
... ... ... تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم ميدونم ميشه بابا ولي ...
اينجا نوشته چهار حرفي، ولي تو که حرف نداري ...
.
.
.

من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی .
.

.
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد .
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست .
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[ شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,

] [ 9:55 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]



بیفستراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!

موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!


آب در “آب سرد کن” و ما تشنه لبان می گردیم!


آب که سر بالا میره، قورباغه “هوی متال” میخونه!!!


پرادو سواری دولا دولا نمیشه!


نابرده رنج گنج میسر نمی شود — مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد


اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!


گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!


پاتو از پارکتت درازتر نکن!


هری پاتر آخرش خوشه!


قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!


گیرم پاپی تو بود فاضل — از فضل پاپی تو را چه حاصل


ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!


ادکلن آن است که خود ببوید — نه آنکه فروشنده بگوید


ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!


بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!


یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AS Rom)


سرش بوی پیتزا ی سبزیجات میده!!!


آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!
 
 
 

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 22:21 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]


امروز کنار خیابون ایستاده بودم...
یه دختره با جنسیس اومد جلوم ترمز کرد و
گفت: ببخشید میخوام برم صادقیه...
منم بهش گفتم:
کار خوبی میکنی.. خیلی جای خوبیه...
برو به امید خدا...
از خنده دیگه نمیتونست حرکت کنه...
--------------------------------------
استاد اومده سر کلاس میگه
:
بچه ها این درسه سختیه و عمقش زیاده...
بد از اونور کلاس یکی شروع کرد به دست و پا زدن...
استاد پرسید چی شد؟
دوستش گفت: غرق شد دیگه استاد
---------------------------------------
تو ایستگاه اتوبوس بودم کنار یه دختره..
بهش گفتم ببخشید خانوم..
گفت: درد ببخشید، زهر مار ببخشید: |
آدم نباید ازدست شما پسرا آرامش داشته باشه: |..
منم هیچی نگفتم وقتی بلند شد بره با مغز اومد تو زمین: |
خدا شاهده میخواستم بگم بند کفشت بازه
------------------------------------------
تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت:
تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره...
منم گفتم: استاد منظورتون کدوم تهشه...:|
نمیدونم چی شد که اخراجم کرد!!!

--------------------------------------------
آقای پلیس بخدا قسم این خانم خواهرمه
ترو خدا بزارید بریم
پلیس: عزیزم من که گشت ارشاد نیستم، من مامور راهنمایی رانندگی هستم
این خانم مادرتون هم که باشن نباید دوتایی پشت فرمون بشینید: |
------------------------------------
مسابقه پیامکی ایرانسل (هر پیام ۷۵تومان) برنده: هر روز لپ تاپ
سوال:
۱: اب خوبه؟ بله
۲: درخت چه رنگ است؟ سبز
۳: اهن سفت تره یا پنبه؟ اهن
سوال آخر: شخصی که نظریه بوروکراسی پست مدرن را باب کرد که بود و اون روز تو خلوت
خودش به چی فکر میکرد!؟
------------------------------------
عاغا یکی از فانتزیام اینه ک برم پشت سر یه دختر خانم خوشکل بعد بگم چطوری عزیزم؟ چرا یادی نمیکنی؟
بعد دختره با کلی عشوه برگرده نگاه کنه ببینه دارم با گوشی صحبت میکنم
بیچاره دچار شکست روحی میشه
-------------------------------------------------
داداش کوچیکمو داشتم میبردم کلاس زبانش. دیدم یه داف کنار خیابون منتظر ماشینه. خواستم داداشرو بپیچونم بش گفتم اِ دیدی چی شد؟ یادم رفت دسته چکمو بیارم. بیا این 5 تومنو بگیر با تاکسی برو. بقیشم مال خودت.
گفت اولا فک کردی قیمت من 5 تومنه باش منو بِخَری؟ 5 تومنیو گرفتو گفت: دوما برو سوارش کن به کسی نمیگم.
دختررو سوار کردم، وقتی رسید به آموزشگاه زبانش خواست پیاده شه به دختره گفت:
ببین خانوم جون این تولدش 10 اردیبهشته، مواظب باش، خیلیارو اینطوری تیغ زده.
من :|
دختره پیاده شد رفت :|
---------------------------------------------

یه مَردِ داشت با خدا راز و نیاز می کرد ...


از خدا پرسید : خدا جون میتونم یه سوال ازت بیپرسم ؟؟؟


خدا گفت : بله بپرس !

مرد گفت : خدایا / این درسته که میگن 1 میلیون سال واسه تو اندازه ی 1 ثانیه است ؟؟؟

خدا گفت : بله درسته .. !

مرد گفت : بعد 1 میلیارد تومن واسه تو چه قدره ؟؟؟

خدا گفت : اندازه یه دو زاری ...

مرد : عجب / خدایا میشه یه دوزاری بهم بدی ؟؟؟

خدا : آره میشه ... فقط 1 ثانیه صبر کن .....

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 22:20 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

یکی از فانتزیام اینه که یه شب بارونی ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم !
بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم و کتمو دربیارم بدم تنش کنه …
بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه و بگه میشه اسمتو بدونم ؟ بعد من از توی کتم یه سیگار دربیارم روشن کنم ،
بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم تو صورتش ، بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره رو به آسمونو از ته دل داد بزنه خدااااااااااااا


یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم ، اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛ وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن ، همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ، اونی که با ارزش بود پدرتون بود …

‏یکی ازفانتزی های دانشگاهیم اینه که با بچه ها یه برنامه بزاریم نمره ها که اومد بریم تو افق محو بشیم !

‏یکی دیگه از فانتزیام اینه که متاهل بشم حسرت دوره ی مجردیمو بخورم و بسوزمو بسازم …

یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه و موقعی که عروس میخواد بعله رو بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن ، من هنوز دوستت دارمممم … بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق !

‏یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم : لطفا حاشیه نرو دکتر !
‏بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم : فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم ؟


‏آخرین ورژن فانتزیام اینه که ﺍﻓﻘﻮ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻢ و همینجوری الکی ﺗﻮﺵ ﻣﺤﻮ ﺷﻢ …

یکی از فانتزیام اینه که یکی بخواد به یکی دیگه شلیک کنه بعد من داد بزنم نننننههههههههه و خودمو بندازم جلوی گلوله ، بعد خون بپاشه از قلبم بیرون و مردم دورم جمع بشن با گریه بهم افتخار کنن ؛ از اون طرف کارگردان داد بزنه کات اقا کات بازم خراب کردین اهههههه …

‏یکی از فانتزیام اینه که بچه هام یه دو قلوی پسر و دختر بشن ! بعد اسم دوتاشونو بذارم “رها” … بعد وقتی که دعواشون میشه بزنن تو سر و کله ی هم ، منم داد بزنم بگم : رها ، رهارو رها کن !

‏یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … !
‏انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!!


‏یکی دیگه از فانتزیام اینه :
‏سوار یه پیکان تاکسی بشم ، یه تراول ۵۰ تومنی تا نخورده رو بدم به راننده …
‏راننده بگه آقا یه نفرید ؟؟؟
منم یه کم مکث کنم و با یه لبخند معنی دار بگم : خعلی وقته …
‏بعدش پیاده بشم و تو افق حرکت کنم !
‏راننده هم از پشت صدام بزنه آقا … آقا … آقا ، بقیه پولتون !!!
‏منم کُتمو بندازم رو دوشمو بی توجه به راننده تو تاریکیا محو بشم


یکی از فانتزیام اینه یه روز یه دختر داشته باشم …
به دخترم پول تو جیبی نمیدم، تا یواش از پشت سرم بیاد
دستاشو حلقه کنه دور گردنم، موهاشم بخوره تو صورتم
در ِ گوشم پچ پچ کنه
بگه بابایی بهم پول میدی ؟
داریم با بچه ها میریم بیرون …
موهاشو بزنم کنار .
ماچش کنم ،
بگم برو از جیبم وردار بابایی
به خاطر دخترم هم که شده ، یه روزی بابا میشم و بعدشم تو افق محو!

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 22:18 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

یکی سوار تاکسی میشه میبینه ضبطش روشنه
میگه آقا خاموش کن زمان پیامبر موسیقی نبوده.
یارو میزنه کنار پیادش میکنه میگه :زمان پیامبر هم تاکسی نبود وایسا تا شتر بیاد.


دوستم گلوش چرک کرده بود پرسید چیکار کنم ؟

بهش گفتم آب قند قرقره کن خخخخخ

یه هفتس کلا نمیتونه صحبت کنه

دکتر گفته مجرای تنفسیت شکرک بسته

 


حافظه تاریخی؛؛؛ یعنی من عاشق نویسنده فیلمنامه ای هستم که فیلمنامه خودش رو یادش میره! اول سریال میگن خانوم تون باردار میشه ولی بارداری براش خطرناکه ، آخر سریال مشکل ناباروری ش رو حل می کنن بهش 5 قلو میدن!

رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم 50,000 تومان
یه ده هزار تومنی داد! سه تا پنج هزار تومنی داد!
پنج تا دو هزار تومن داد! پونزده تا هزاری!
یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت،نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!
طفلی خودشو کشت 50 تومن منو جور کرد!


بابا: منو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟
پسربچه: هردوتاتونو
بابا: اگه من برم آمریکا مامانت بره فرانسه تو کجا میری؟
پسربچه: فرانسه
بابا:خوب این یعنی مامانتو بیشتر دوست داری دیگه!
پسربچه: نه من فرانسه رو دوست دارم
بابا:اگر من برم فرانسه مامان بره آمریکا تو کجا میری؟
پسربچه: آمریکا
بابا:چرااااا؟
پسربچه: چون قبلا فرانسه بودم :)))
بابا : کثافت

ریشه یابی؛؛؛میگم امتحان چی کار کردی؟
میگه جام بد بود خوب نشد.
میگم یعنی یعنی چی جام بد بود؟
میگه یعنی شاگرد زرنگ دور و برم نبود!

 

 

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 22:9 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

میگن آرامش یعنی هروقت قهر کنی ، مطمئن باشی کسی جاتو نمی گیره

ما که تا یه عشوه اومدیم طرف عروسی کرد رفت !

.

.

.

میدونستین بزرگترین ریسکی که یه پدر مادر میتونن موقع تولد دخترشون بکنن

اینه که اسمشو بذارن زیبا !

.

.

.

ﯾﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﺍﯼ ﻫﺴﺖ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﮐﺎﺳﻪﯼ ﺻﺒﺮ

ﻣﻨﺘﻬﺎ ﻣﻦ ﺷﮏ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﺳﻪ ﺑﺎﺷﻪ

ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﮕﻦ ﻗﺮﻣﺰا هستش !

.

.

.

خمیازه پیامی از بدن هست که اعلام میکنه ۱۰ درصد از باتری باقی مونده !

.

.

.

من و برادرم سرما نمی خوریم اصلا

مامانم میگه برای اینکه وقتی بچه بودین ، از حمام که می اومدین

میذاشتمتون جلو پنکه خشک بشین حالا بدنتون مقاوم شده !

.

.

.

از وقتی شوخی اختراع شد ، دیگه هیچ حرفی تودل کسی نموند !

.

.

.

عاشق کارای Unknown Artist ــَـم.

مخصوصن آلبوم Unknown Album ــِـش !

.


زندگی خانمها سه مرحله دارد

۱- کودکی

۲- جوانی

۳- چقدر خوب موندی !

.

.

.

یکی از مواردی که من توی انجامش خیلی جدی ام

رعایت کردن سمت چپ و راست هدفونمه !

.

.

.

روی زمینی زندگی میکنیم که خودش رو

« جو » گرفته

دیگه تکلیف آدماش معلومه !

.

.

.

یه بارم دونفر یه گوشه خفتم کردن یکیشون چاقو گذاشت زیر گلوم

گفت هرچی پول داری بده منم پنج تومن بیشتر تو جیبم نبود

ینی اینقد خجالت کشیدم که نگو

میخاستم به یارو بگم شماره کارت بده بعدا کارت به کارت میکنم !

.

.

.

خوبی سرما خوردگی اینه که

هر وقت انگشت میکنی تو دماغت دست پر برمیگردی !

.

.

.

بهترین نیستم اما اینقد پررو هستم که بهترین ها رو بخوام !

.

.

.

رفتم دم مغازه گفتم یه تُن ماهی بدین

گفت : یه تُن !؟ چه خبره !؟؟؟

.

.

.

تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته

یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش

باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش

بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه

بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه

بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه

ببینه مشروط میشه یا نه !

.

.

.

این روزا به هرکی محبت میکنی

فکر میکنه از خوبیِ خودشه !

.

.

.

این تروریستا که بمب می ذارن و بعد مسئولیتش رو می پذیرن

خیلی آدمای مسئولیت پذیرین !

به نظرم دخترا باید یه همچین آدمایی رو واسه زندگیشون انتخاب کنن!

.

.

.

کشیدن ترمز دستی قبل دعوا تو خیابون، قدرتی به آدم میده

که فنون معبد شائولین در چین یه همچین قدرتی رو نمیده !

.

.

.

داشتم با خواهرم تلفنی حرف میزدم ، بچه هاش هی میومدن از هم شکایت میکردن

خواهرم ام برگشت بهشون گفت : دارم تلفن حرف میزنم ، برین همدیگه رو بزنین !

.

.

.

مدرسه :

۲+۲=۴

تمرین خونه :

۴+۲*۸/۲

سوال امتحان

حمید ۵ سیب دارد ، او هفت دقیقه تا رسیدن قطار فرصت دارد

جرم خورشید را محاسبه کنید !

.

.

.

وقتی می خوای خانمی رو از کاری منع کنی

بهش بگو: «برای پوستت خوب نیست»

در ۹۹٫۷۳ درصد موارد جواب می ده !

.

.

.

مرد : ناهار چی داریم ؟

زن : ماکارونی

مرد : نمی خورم دوست ندارم

زن : چطور شنبه و یک شنبه و دو شنبه

و سه شنبه و چهار شنبه و پنج شنبه خوردی دوست داشتی !؟

.

.

.

یکی از طنزهای تلخ زمانه ما اینه که

فرهنگ ها و طرز فکرهای مختلف

سر اینکه ثابت کنند کدوم صلح طلب ترند ، با هم وارد جنگ شدند !

.

.

.

تو این فیلما دیدین وقتی از خواب پامیشن چقد تمیز و مرتبن !

خیلی تلاش کردم منم یبار اون جوری از خواب پا شم…^_^

ولی هر وقت پا میشم تو آینه خودمو میبینم

شبیه سرخ پوستای آدمخوار جنوب غربی آمریکای مرکزی شدم! -_-

.

.

.

آدم اگه اول پله برقی تجریش زن بگیره

اون بالا که میرسه بچه اش میره کلاس دوم دیگه !

.

.

.

دختری از مردی پرسید :

چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشوم

در حالی که میدانم در نهایت به اون نمیرسم ؟

مرد جواب داد:

به من بگو چرا زندگی میکنیم

در حالی که میدانیم در آخر می میریم !؟

هیچی دیگه

دختره هم زد تو دهنش

گفت سوال منو با سوال جواب نده !

.

.

.

چیزی که تو فروشگاه ها رو وسایل نوشته:

لطفا دست نزنید

چیزی که من می خونم:

وقتی کسی حواسش نیست دست بزنید !

.

.

.

غصه هیچوقت سراغ من نمیاد ، هیچوقت

در واقع هیچوقت نرفته که بخواد بیاد ، الانم اینجاست ، سلام کن به عمو !

.

.

.

یارو از ماشین پیاده میشه که درو ماشینو برا زنش باز کنه

زنش گفت : فدات شم بعضی کارات خیلی رمانتیکه ..

یارو گفت : ….. نزن ، در ماشین خرابه فقط از بیرون باز میشه !

.

.

.

شازده کوچولو به روباه گفت : بیااااااااا

روباه اومد و گفت : ها چی میگی ؟

شازده کوچولو گفت : دوری کنیم از هـــــــــــم !

.

.

.

خونمون مهمون اومد

وقتی در رو بازکردم دخترشون قدش حدودیک و نودبود

وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد ،

اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه

نگرانم کم کم محو بشه !

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 20:24 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]



به مامانم میگم : برم چند روز خونه مامان بزرگ بمونم ( مامان بابام )
میگه : می خوای بری حمالی؟
میگم : پس میرم خونه مادر( مامان مامان )
میگه : آره اتفاقا یه خورده هم کمکش میکنی !
فک و فامیله ما داریم؟
فک و فامیله داریم جدید ۹۱

مامانم میگه : آب جوش میریزی بسم الله بگو
میگم : مگه جنها بیکارن بچشونو بیارن تو ظرفشوییه ما
میگه : خب بچن دیگه شیطونن خودشون میان!
فک و فامیله داریم؟؟؟؟
فک و فامیله داریم جدید ۲۰۱۳

با کلی ذوق و شوق رفتیم شیرینی تر خریدیم و رفتیم خونه دختر داییم
اما نامردا شیرینی خشکای یه هفته پیشو برامون با چایی آوردن
آی حرص خوردیم … آی حرص خوردیم …
فک و فامیله داریم جدید ۲۰۱۴

رفتیم خونه فک وفامیلامون ، بی شعورا هیچ کار خاصی نکردن که من بتونم اینجا بنویسم
ایندفعه واقعاً از همه تون می پرسم : فک و فامیله داریم؟
فک و فامیله داریم جدید ۲۰۱۲

یه روز رفتم خونه عمم شب خونشون بخوابم بعد یادم رفته بود که مسواکم ببرم
بهش گفتم بعد گفت : اشکال نداره مسواک شوهرم هست با هم استفاده کنین
نه واقعا فک و فامیله داریم؟
فک و فامیله داریم جدید اسفند ماه

به سلامتی مامانا که موقع بازی های تیم اسپانیا می پرسن لیونل مسی چرا بازی نمی کنه ؟
ای خدا !!!* ما اصلا فامیل نمیخوایم ….
فک و فامیله داریم جدید فروردین ماه

سالگرده ازدواجمونه دارم حرفهای عاشقونه میزنم و از خاطراتمون میگم
خانومم میگه به نظرت خطهای را ه راه روی بدن دوتا گورخر با هم فرق میکنن !!!!
نه جان من به اینم میگن فک و فامیل ؟
فک و فامیله داریم جدید بهار

به مامانم میگم : فلانی زنشو طلاق داده چرا پسرشو خودش بزرگ نکرده ؟
میگه : پسرشو داده بابابزرگش آخه بابابزرگش اولاد نداره !
فک و فامیله داریم؟
فک و فامیله داریم جدید زمستونی

به داداشم میگم : اگه بمیرم چی کار میکنی؟
میگه : خیالت راحت خودم فیسبوکتو به روز میکنم
یه همچین فک و فامیلی دارم من !!!!
فک و فامیله داریم جدید خنده دار

به داداش کوچیکم دارم میگم : برو یه لیوان آب برام بیار
میگه : من خودم تشنه ام نمی رم آب بخورم واسه تو آب بیارم
این فک فامیله ما داریم ؟
فک و فامیله داریم جدید باحال

زن عموم زنگ زده میگه : دارم آش میپزم رشته کم دارم برو برام رشته بگیر
براش خریدم بردم دادم بهش بجای تشکر میگه : چقدر دیر کردی چرا از این رشته ها گرفتی و …
آخر سر هم میگه : خوب دیگه میتونی بری
یه تعارف نزد بریم تو آش که نه یه چایی بده بخوریم تو این سرمای زمستون
فک و فامیله داریم؟
فک و فامیله داریم جدید امروز

یکی از فامیلامون (دختر ) یک سال مالزی بود ، بعد دو سال رفت کانادا ، تنهام زندگی میکنه . واسه تعطیلات برگشته ایران . خواست بره کیش با دوستش ، باباش اجازه نداد ! گفت نمیذارم تنها بری مسافرت !
فک و فامیله داریم ؟


 یکی از فامیلامون خیلی سال پیش که راهنمایی بود موقع امتحانا تقلب نوشته بود تو برگه های کوچیک با خودش برده بود سر جلسه،یکی از سوالا اومده بود فامیله تنبلو خجسته من حال نداشته جوابو بنویسه،برگه تقلبشو چسبونده بود به برگه امتحان جلوی سوالشم نوشته بود جواب ضمیمه شده،معلمشم فهمیده بود تقلب کرده انداخته بودتش،یه همچین فامیلای فراخ و داغانی دارم من

 

 

 

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 20:23 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

دقت کردین در روز کلی سرب توی هوای تهرانو داریم استنشاق میکنیم بعد میکن سوسیس کالباس نخوریم سرطان میگیریم


دقت کردین با کار خوابیدن آدمم کار دارن؟؟!! قبل ۱۲ بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از ۱۲ بخوابیم میگن جغدی؟ راس ۱۲ بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت

 

 

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 20:19 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

پدری یه روز خواست که به پسرش تفهیم کنه که عرق خوری کار بدیه. برای اثباتش مقداری عرق رو خواست به خورد یک خر بده. اما خر از خوردن عرق امتناع کرد. پدر رو کرد به پسرش و
گفت:
_پسرم ببین. حتی این خر با خریهخودش این عرق رو نخورد. چطور یک انسان باید این عرق رو بخوره در حالی که خر هم
نمی خوره؟
پسر گفت:
_پدر جان. این نشون می ده هر کی عرق نخوره، خره... !


/
من غرورم را لابلاي سبيل هاي زنانه ات گم کرده ام ...
استاتوس عاشقانه يک بسيجي خطاب به نامزدش

.
زن به شوهرش : عزیزم نظرتراجع به عشقمون چیه ؟
شوهر : سعی کن ستاره ها رو بشماری خودت میفهمی !
زن : واااااااااای عزیزم یعنی بینهایت
شوهر : نه عزیزم تلف کردن وقته

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 20:18 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]




در این مطلب می خواهیم راه های بهم زدن مراسم خاستگاری را به شما آموزش دهیم طوری که اگر دختر هستید پسر را فراری دهید و اگر پسر هستید دختر را منصرف کنید (آن هم در ۳ صوت) حتی باعث شود دختر دیگر هیچ خاستگاری را راه ندهد.
این شیوه های نوین تضمینی می باشد و در خور ندارد و همه آنها چندیدن بار در آزمایشگاه های مجهز دنیا امتحان خودشو پس داد و کسانی که این مراحل را انجام داده اند هنوز هم در خانه هایشان هستند و موفق به ازدواج نشده اند…


هر چند کلمه که حرف می زنید یک بار بادگلو کنید و بدن تان را بخارانید. این حرکت حتما تاثیر بدی بر دیگران می گذارد اگر روش قبلی موثر واقع نشد. از فرمول “جوراب های جادویی” استفاده کنید. بگذارید جوراب های تان یک هفته نشسته باقی بماند.

شب ها هم آنها را توی کتانی های ورزشی بچپانید و شب خواستگاری همان ها را بپوشید تا همه خانه بوی باقلی پخته بگیرد!
حتما شام بمانید حتی اگر سکوت سنگین و حرف ها، تمام شد شما همچنان بنشینید و لبخند بزنید و سرتان را تکان بدهید. بالاخره یکی از اعضای خانواده عروس خسته می شود و از جا بر می خیزد و این لحظه همان بزنگاهی است که باید بگویید “راضی به زحمت نیستیم… شام چرا… حالا وقت هست…” این طوری آنها ناچار می شوند به شما تعارف کنند و شما با کمال میل تعارف شان را می پذیرید.

جوری به خواستگاری بروید که انگار قبیله ای به خانه عروس حمله کرده است. همیشه زیاد باشید. قشون کشی کنید. هشت و نه نفر برای خواستگاری، عدد ناچیزی است اصلا نباید روی کمتر از ۱۵ نفر حساب کنید.در خواستگاری بچه ها را با خود ببرید و برای آنکه شوق تان را به بچه داشتن نشان بدهید با آنها بازی کنید مثلا یک مسابقه وسطی ترتیب بدهید یا گرگم به هوا بازی کنید.

بد لباس باشید یکی از بهترین شیوه های بدلباسی این است که جوراب های تان را روی پاچه شلوارتان بکشید.
به کسی فرصت صحبت کردن ندهید. دائما از محاسن تان حرف بزنید و گاهی رو کنید به اعضای خانواده و تائیدشان را بگیرید. روش دیگر این است که هیچ حرفی مربوط به خودتان نزنید. اما یک لحظه هم دهان تان را بسته نگه


ندارید؛ از سیاست، از اقتصاد، از علم، از هوا، از تاریخ و… حرف بزنید حتی می توانید خاطره تعریف کنید عروس را با یکی از دخترهای مجرد فامیل مقایسه کنید. مثلا همین که چایی آورد به مادرتان بگویید “شبیه دخترعمه ام نیست؟

همیشه اسم عروس را اشتباه بگویید مثلا اگر اسمش فرزانه است هر بار با اسمی تازه صدایش کنید! “ببخشید افسانه خانم…”، “راستی ملیسا خانم…”، “شیوا خانم می خواستم بگویم که…” و…

گربه را دم حجله بکشید. وقتی عروس بالقوه، پرسید سهم مشارکت احتمالی تان در کارهای خانه چقدر است ناگهان ابرو در هم بکشید، نیم خیز شوید و صدای تان را بلند کنید و بگویید “شما بپزید من می خورم، شما بشویید و بسابید، من استراحت می کنم و اگر شاغل هستید، حقوق تان را هم بدهید من خرج کنم!” صدای مهمان ها را ضبط کنید و از همه عکس بگیرید و از جلسه خواستگاری و شروطی که مطرح می شود، یادداشت بردارید و دست آخر، برای اینکه خانواده عروس در آینده شرط ها را تغییر ندهند بگویید پای برگه را امضا کنند و برای اینکه صداهای ضبط شده شان را هم بشناسید بگویید هر نفر یکبار نام و سنش را اعلام کند.

کفش هایتان را لنگه به لنگه بپوشید تا ثابت کنید دست و پا چلفتی هستید و نمیشود روی شما برای زندگی مشترک حساب کرد.

تا آنجا که می توانید بخورید. توی این گرانی، شاید تا سال ها وسعتان نرسد خیلی از میوه ها را بخورید.

از فن “در گوشی فامیلی” استفاده کنید. در این فن، شما و خانواده تان باید طوری وانمود کنید که انگار با خانواده عروس قهرید پس فقط بین خودتان درگوشی حرف بزنید و اعضای خانواده عروس را توی بحث های تان راه ندهید.

دائما با تلفن همراه تان پیامک بزنید و اگر کسی زنگ زد پاسخ بدهید و بلند بلند با او خوش و بش کنید.حتما، حتما، حتما، گل میخک بگیرید و بی خیال گل رز قرمز شوید و خودتان با برگ کاج تزئینش کنید و با نخ جعبه شیرینی ببندیدش.

[ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:21 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]


ویژگی های شخصیت دختر و پسرهای رمان های عشقولانه ی ایرانی(طنز)-آخرشو حتما بخونید











1-تو اکثر این رمان ها داستان از زبان یه دختر نقل میشه



2-دختر توی داستان حتما باید خوشگل باشه...

یا یه دختر با چشمای آبی وموهای بور..یا یه دختر چشم ابرو مشکی با

موهای مشکی و چهره ی خیلی خیلی جذاب و دیوانه کننده(اصلا مگه دختر زشت هم وجود داره؟!)



3-این دختر داستان خیلی هم خوش اندام و ترکه ای و قد بلنده

(واااااااییییییییییی!)

پسره یا bmw یا benz یا فراری یا بوگاتی یا لامبرگینی یا پورشه یا ....

(از این حالت ها خارج نیست)!!!

دختره هم یه پرادویی سانتافه ای دیگه خیلی وضعش بد باشه 206 داره!!!!



4-پسره عضله داره این هوا!!!!

خونشون قصره با ستون های بزرگ!!!

یه مدتم به عنوان همخونه زندگی میکنن بعدش عاشق هم میشن و....

[ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:20 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]


از چی بگــــم برات ؟ شاید قصه دوس داری


قصهء کلاس رفتن توی دانشــگاهِ غیر انتفاعی


اگه قصه تلخه ، مثه استاد توِ کلاس


بد ترین جای دنیا ، دانشگاه ماس


که نشستند مثه بُــز و هی میگن کاشکی


یه استاد خوب جای این لجن داشتیم


محمد برگـشــت ، از بغلی مدادشو گرفت


یهو استاد پرید روش مچشو گرفت


اون استاد بد ، با داد و فریاد گفــت


زود برو بیرون ، ولـی دَرَم قفل بود …


بدبخــــت شدم ، استاد بیرونم کرد ایـــــزد


ای کاش جای بیرون کردنم، یکم منو میزد


اون دانشجو مُـــرد ، در راه کلاسـی که


استادش دل نداره ، مثـه پلاسـتیکه


اصَـن میخواد، دفتـرو کتابُ ببـنده


دیگه درس نمیخونه، میگه مدرک کیـلو چنده


از چی بگـــــــــم؟ استادی که خیلی خوشگله


یا نخندیدن به قیافش که خیلی مشگله؟


یا اون استاد که اخلاقش مثله سگ بده


آدم میخواد اینقدر بزنتش تا صدا سگ بده


هی گفت جاتُ عــوض کنُ من حوصله کــردم


تـــو کلاس حسابداری یه مُدلِ دردم


یـهـو دیـدی استاد و له و لورده کردم


کارِ خودمــو خودشــو یه سَــــره کردم

[ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:16 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

دوستان عزیز با توجه به اینکه در ایام امتحانات هستیم به نظرم اومد این شعر زیبا گویای حال دانشجویان و دانش آموزان عزیز باشد...!
به امید اینکه هیچ دانشجویی از مشروط شدن جا نماند...!!!



بی همگان به سر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود
هرچه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ، دست به سر نمیشود ؟
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !


ایام جانسوز امتحانات بر تمام عاشقان علم و دانش تسلیت باد...!!!

[ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:14 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]



خدایا! این دیگر چه معلمی است كه به ما دادهای؟! از معلم ریاضی هم سختگیرتر است. هرچه میگویم آسم دارم، باور نمیكند... میزند پس كلهام و میگوید: «باید بدوی گوساله!» وای خدای من! چه میشد اگر آقای كوهنورد هم آن شب مرا میدید؛ همان شب كه با سعید بودیم و من بعد از دیدن گربه سیاهی كه سر كوچه سعید اینا لم داده بود؛ مثل ببر دویدم، اما آخرش به هن و هنی افتاده بودم كه دل سنگ را هم به درد میآورد... شاید... شاید اگر آقای كوهنورد این صحنه تكاندهنده را میدید؛ دلش به رحم میآمد، اما نه فكر نمیكنم؛ آقای كوهنورد بیدی نیست كه با این بادها بلرزد.
حالا یك وقت فكر نكنید كه من بچه ترسویی هستمها... نه... نه... نه... اصلاً... گربه كه ترس ندارد. تازه به قول آبجی مرجان، خیلی هم ملوس است. من فقط از گربهسیاه میترسم. واه...واه...واه...واه...چه چشمهای زرد بدرنگی هم داشت. خدا نصیب گرگ بیابان هم نكند! مادربزرگم همیشه میگفت: «گربه سیاه جن است پسرجان! اگر خدایی نكرده دیدی؛ فوری بسمالله بگو و خودت را یك جایی گموگور كن وگرنه تو هم جنی میشی

حالا خوب است كه سعید میداند؛ من نمیتوانم بدوم. سعید خیلی با مرام است و اگر خنگ بازیهایش را هم كنار بگذارد، دیگر حرف ندارد. اِ... اِ... اِ...اِ...پسره كلهپوك! سیر تا پیاز آن شب نحسِ گربهای را برای آقای كوهنورد تعریف كرد. مثلاً میخواست از من دفاع كند؛ زد نیمچه آبرویی را هم كه داشتیم از بین برد. آخر آقای كوهنورد كه به این راحتیها كوتاه نمیآید؛ تازه بعد از شنیدن حرفهای سعید هم، دندان قروچهای كرد و به او گفت: «تو یكی دیگر حرف نزن گوسفند!»

از پنجشنبهها تنفر دارم. میترسم... میترسم آخر نفسم بند بیاید و دراز به دراز بیفتم توی حیاط مدرسه و بمیرم. آخر مگر من چند سال دارم؟! نوجوان هستم و یك عالمه آرزو توی سرم دارم. میخواهم در آینده معلم بشوم. با خدا هم عهد بستم كه اگر به آرزویم برسم به تمام بچهها نمره بدهم؛ مثل آقای صلاحی. آقای صلاحی خیلی آدم خوبی است. خدا پدر و مادرش را بیامرزد. باور كنید یكبار هم نشده كه سر بچهها داد بكشد؛ حتی بچهها بارها سرش داد كشیدند و به او چشمغره رفتند امّا آقای صلاحی آنقدر با گذشت و صبور است كه خم به ابرو نمیآورد؛ هیچی نمیگوید و من هم همیشه دلم برای همین مهربانیهایش كباب میشود! كاشكی آقای كوهنورد هم یك ذره به آقای صلاحی میرفت. یك ذره مرا درك میكرد. اینقدر سوت نمیزد، اینقدر داد نمیكشید و نمیگفت: «تند...تند...تندتر بدو! مگر صبحانه نخوردی؟ شاید هم مادرت صبحانه نان و ماست به خوردت داده؛ هان؟! بدو... بدو ببینم...»

من هم همیشه میگویم: «چشم آقا... چشم... تند میدویم آقا...» شاید آقای كوهنورد پیش خودش فكر كند كه من از شیلنگی كه دستش گرفته میترسم، ولی اصلاً اینطور نیست. من از كلاس اول دبستان یاد گرفتهام كه به معلّمها مثل پدر و مادرم احترام بگذارم كه مدرسه خانه دوم ماست... اما حالا كه كمی بزرگتر شدهام، خوب میدانم كه همه این حرفها شعار است؛ شعار! آخر پدر من، كی مرا به نفس نفس میاندازد؟! توی خانه ما، كی به من دستور میدهد؟! كی كتكم میزند؟! و كی اینقدر مرا تحقیر میكنند؟! بیچاره مادرم! نمیگذارد دست به سیاه و سفید بزنم؛ حتی صبحها خودش میرود از سر چهار راه نان بربری خاشخاشی مخصوص 200 تومانی برایم میخرد تا من بدون صبحانه به مدرسه نروم. هر روز برایم ساندویچ كالباس درست میكند تا اگر زنگ تفریح گرسنهام شد؛ نوشجان كنم. برایم آب پرتقال میخرد و شب میگذارد توی یخچال و صبح میگوید: «بیا پسر گلم! این را هم زنگ تفریح دوم بخور تا یك وقت ضعف نكنی مادر!» توی جیبم هم، پنج -شش شكلات مغزدار میریزد تا خدایی نكرده برای فهمیدن درسهای سخت مدرسه، فشارم پایین نیاید. خدا سایه مادرم را از سرم كم نكند. من بدون مادرم، یك دقیقه هم نمیتوانم زندگی كنم. اصلاً زندگی كه هیچ، من بدون مادرم گلاب به رویتان... خیلی خیلی ببخشید... روم به دیوار! دستشویی هم نمیتوانم بروم! آخر دستشویی خانه ما توی حیاط است و شبها هم كه حتماً میدانید؛ امنیت نیست! گربه سیاه چشم زرد و سوسكپردار بدتركیب و مارمولك سگجان و از این جك و جانورها كه امكان دارد یكهو سر آدم خراب بشوند! برای همین است كه مادرم هم همراهم میآید تا یك وقت خدایی نكرده جك و جانورها آسیبی به پسر یكییكدانهاش نرسانند و زبانم لال جن زده نشوم! حتی آنقدر مهربان است كه نمیگذارد پدرم از قضیه بویی ببرد وگرنه پدرم شروع میكند به تعریف كردن از خاطرات دوران نوجوانیاش و بعد هم آهی از ته دل میكشد و میگوید: «هی، هی... ما چی بودیم؛ آقا پسرمون چی شد؟! پسرجان! من قد تو كه بودم مار را به جای زنجیر میگرفتم دستم و آنقدر دور دستم میچرخاندم و میچرخاندم و میچرخاندم تا سرش گیج میخورد و میافتاد زمین؛ بعد هم نیشش را میكشیدم و میگذاشتمش توی شیشه الكل. تازه فامیلها هم انگاری كه خانهمان موزه خزندگان باشد؛ میآمدند تماشا و بهبه و چهچه میگفتند
ایش... ش... ش! چهقدر چندشآور است. واقعاً پدرم چه كارهایی كه نمیكرده... البته مادرم كه میگوید خیلی به حرفهای پدرت اعتباری نیست؛ اما به هرحال اگر پدرم بویی از قضیه ببرد؛ بدبخت میشوم، چون حتماً پول تو جیبیام را قطع میكند.

من خیلی آدم بدشانسی هستم. آخر مگر تقصیر من است كه آسم دارم و نمیتوانم تندتند بدوم؟! مگر تقصیر من است كه آقای دكتر برایم اسپری اكسیژندهنده سالبوتامول و اسپری اكسیژندهنده هندی نوشته تا هر وقت نفسم گرفت دو تا پیس از آنها را توی دهانم خالی كنم؟! اصلاً خدایا، به قول پدرم، چرا من مریضیام هم به آدم نرفته است؟! چرا مریضیام هم مثل خودم اینقدر تیتیش مامانی و لوس است؟! چرا...؟!

چهقدر دلم میخواهد به آقای كوهنورد بگویم: «آقای من! عزیز من! معلّم گرامی! مریضی را خدا میدهد؛ درمانش هم پیش خداست. اینقدر مرا منع نكن! نفرینت میكنمها...» امّا پسرها كه نفرین نمیكنند! اصلاً ولش كن... هیچی نمیگویم... لال میشوم... میدوم... تند هم میدوم... اگر هم از نفس افتادم به درك! «پسری كه نتواند از پس یك امتحان كشكی بیاید، پس فردا توی این مملكت میخواهد چه غلطی بكند؟!» این را آقای كوهنورد میگوید. راست هم میگوید، ولی من چه كار كنم؛ هان؟! چه جوری بدوم و به هنوهن نیفتم؟! باور كنید نگرانی من فقط به خاطر یك و نیم ساعت ورزش پنج شنبهها نیست؛ این یك و نیم ساعت را میتوان یك جوری پیچاند! فقط پنج دقیقه اولش را میدویم و بعد با سعید میرویم بدمینتون بازی میكنیم. من و سعید خیلی با هم تفاهم داریم. آخر، سعید هم مثل من معتقد است كه فوتبال، خیلی ورزش بیكلاسی است! اما اضطراب و دلهره من فقط برای امتحان ورزش است كه سه هفته دیگر موقعش میشود و من هنوز نمیدانم چه خاكی توی سرم بریزم ! خندهدار نیست؟! آدم از درس عربی به آن سختی بتواند بیست بگیرد، اما نمره ورزشش صفر باشد؟!
***
دیشب تا صبح خوابم نبرد. تا خود صبح كابوس میدیدم. خواب دیدم نفسم بالا نمیآید و آقای كوهنورد هی میگوید: «كریمی بدو! كریمیِ تنبل بدو! كریمیِ بچه ننه بدو ! میخوای برات تاكسی بگیرم تا راحتتر حیاطرو گشت بزنی؟! د بدو دیگه بچه! مگه ماست توی استخونات ریختن؟!»

بالاخره روزی كه ترس آمدنش را داشتم؛ رسید: امتحان ... امتحان ورزش...

صورتم را شستم. مادرم برایم كره و عسل و نان سنگگ خریده بود. میگفت: «بخور پسرم! اصلاً دلهره نداشته باش... مطمئن باش گواهیات را كه نشان معلم ورزشت بدهی؛ قبول میكند و دیگر امتحان دو ازت نمیگیرد...» اصلاً اشتها نداشتم. صبحانهام را هم به زور خوردم. مادرم اما یك موز آفریقایی قد بلند هم چپاند توی كیفم. هر چه گفتم: «نمیخورم مادرجان! اشتها ندارم...» قبول نكرد و گفت: «ضعف میكنی عزیزم! غش میكنی مادر قربونت بشه!» پس چرا من غش نمیكنم؟! چرا نمیمیرم تا راحت بشوم؟! چرا اینقدر سخت جانم؛ هان؟!

چارهای نبود. خودم را زدم به خونسردی. ده تا صلوات فرستادم و صد تای دیگر هم نذر كردم و تازه به خدا قول دادم كه اگر آقای كوهنورد گواهی پزشكیام را قبول كند و از من امتحان دو نگیرد؛ دویست و پنجاه تومان هم در صندوق صدقات بیندازم!
***

وارد مدرسه شدم. همه بچهها، لباسهای ورزشیشان را پوشیده بودند. هنوز سعید را پیدا نكرده بودم كه یكدفعه از پشت سرم سبز شد؛ دستی به شانهام زد و گفت: «شیری یا روباه رفیق؟! »
گفتم: «ترسیدم بابا ...چه میدانم... نه شیرم، نه روباه... بزم... بزدل بچه ننه!» سعید لبخندی زد و گفت: «هوی رفیق! چته بابا؟! خودم هواتو دارم به خدا ! فكرشو نكن!»
آقای كوهنورد آمد سر كلاس. همه از جا بلند شدیم. گفت: « بی سر و صدا میرید پایین. صداتون در بیاد؛ نمره همتونو از دم صفر میدم. زود... زود برین پایین.»
آقای كوهنورد رفت روی سكوی داخل حیاط و بعد یكییكی اسمهای بچهها را صدا زد تا از آنها امتحان بگیرد. هر اسمی كه خوانده میشد، چهار ستون بدنم میلرزید. سعید هی با دست نیشگون میگرفت و میگفت: «پس چرا گواهی را نمیبری؟! كمكم دارد نوبتت میشودها ...»
صدایم میلرزید، گفتم: «خ ِ خ ِ خیلی خب، دی دی دیگه...ال ال الان میبرم...» اما نبردم، چون میترسیدم جلو بروم... میترسیدم آقای كوهنورد چیزی بگوید كه جلوی بچهها ضایع بشوم و هرهر بهم بخندند. خلاصه آنقدر دست دست كردم تا بالاخره آقای كوهنورد با صدای بلند گفت: «داریوش كریمی؟

زبانم بند آمده بود؛ نمیتوانستم بگویم حاضر. دوباره اسمم را صدا زد: «داریوش كریمی؟!» حواسم نبود دارم چه كار میكنم؛ پشت سعید قایم شدم تا شاید فرجی بشود. آقای كوهنورد عصبانی شده بود؛ راه افتاد آمد ته صف. دست و پایم از ترس میلرزید. چشمش كه به چشم من خورد؛ گفت: «مگر لالی پسر؟
گفتم: «بَ بَ بله آ آ آقا
گفت: «اِ...لالی؟! پس الان چه جوری داری ور ور میكنی؟!»
بچهها خندیدند. صدایم را كمی صاف و صوف كردم. گفتم: «آقا منظورمون این بود كه حاضر هستیم
گفت: «پس بدو ... نوبت امتحان دوی توئه ... »
ترسیده بودم. دوباره لكنت گرفتم، گفتم: «چَ چَ چَشم آقا ... امّا آقا ما ... ما ...»
گفت: «ای بابا! چرا اینقدر ما ما میكنی؟! آب پرتقال میخوای پسرم؟!»
بچهها دوباره خندیدند. من خیلی بهم برخورد. صدایم را به زور كلفت كردم و گفتم: «آقا ما آسم داریم... نمیتوانیم بدویم... این هم گواهی دكتر...»
این را كه گفتم؛ آقای كوهنورد فوری گواهی را از دستم گرفت و بعد با خونسردی تمام پارهاش كرد. خواستم چیزی بگویم، اما اجازه نداد و گفت: «من از كجا بدونم خانم دكتری كه برات گواهی نوشته عمهات نبوده؟!»

بچهها یكبار دیگر با صدای بلند زدند زیر خنده. آقای كوهنورد ادامه داد: «اینقدر وقت مارو نگیر بچه. تو كل ترم، تنها كار مفیدت این بود كه لباس ورزشی بپوشی و دربیاری اونوقت حالا هم انتظار داری كه ازت امتحان نگیرم؟!» نگاهی به سعید انداختم. معلوم بود كه خیلی دلش برایم سوخته، ولی از ترس جرات نطق كشیدن ندارد. راه فراری نداشتم. دلم را به اقیانوس آرام زدم و رفتم جلو. گفتم: «باشه آقا... میدویم ... »

سعید عینهو تماشاچیهایی كه قهرمانها را تشویق میكنند؛ با چهرهای پر از انرژی فریاد میزد: «تو می تونی داریوش! میتونی!»

دور اول را خیلی تند رفتم. سعید هی هشدار میداد: «یواش! یواشتر ! نفس كم میآری ها...» من اما گوش نكردم. بدجوری غیرتی شده بودم و میخواستم خودی نشان بدهم... دور دوم... دور سوم... دور چهارم... وای یی... تازه پنج دور شده بود و سرعتم هی كندتر و كندتر میشد. بچهها دست میزدند و با صدای بلند فریاد میكشیدند: «داریوش بدو ! داریوش بدو! هی! هی! »
سرم داشت گیج میرفت. دیگر نمیتوانستم بدوم. آرام آرام راه میرفتم. آقای كوهنورد را عین هیولا میدیدم: سرش چه قدر بزرگ شده بود... گوشهایش اینقدر گنده نبودند كه... موهایش نمیدانم چرا سیخ سیخی شده بودند؟! شیلنگش انگاری دو متر قد كشیده بود... ! واییی... آخ خ خ... مادرجان! به هن و هن افتاده بودم و نفسم بالا نمیآمد. دیگر هیچ چیز نفهمیدم و تالاپی خوردم زمین...
***
یكی داشت روی صورتم آب میپاشید؛ آقای كوهنورد بود. تا چشمم به چشمش خورد؛ پریدم بالا و گفتم: «چشم آقا، میدویم... میدویم... داد نزنید... فحش ندهید... كتك نزنید... »
آقای كوهنورد گفت: «چی می گی پسرجان؟! من كتك بزنم؛ من؟! دیگر دوره كتكزدن گذشته؛ الان عصر، عصرِ گفتوگوی فرهنگهاست؟! داری هذیون میگی پسرم!»
سعید كه انگار رفته بود اسپری آسمم را از توی كیفم بیاورد؛ رسید و وقتی كه دید به هوش آمدم، با خوشحالی گفت: «داریوش عالی بود؛ عالی...» بعد هم دو تا پیس از اسپری آسمم زد توی دهانم. آقای كوهنورد گفت: «پسر جان! تو كه آسم داری چرا از اول نگفتی؟! خب میگفتم به جای امتحان یك تحقیق بنویسی و بیاری! حالا الان خوبی؟ حالت بههم نمی خوره؟ میتونی نفس بكشی؟»
آب قند را از دست بابای مدرسه، یعنی آقای مخلصی، گرفتم و یك ضرب سركشیدم و بعد به آقای كوهنورد گفتم: «خوب خوبیم. چیزیمون نیست آقا!» خواستم بگویم آقا ما اینهمهگیر سه پیچ دادیم كه آسم داریم؛ گواهی هم برایتان آوردیم؛ آنوقت شما میگویید... اما حرفم توی دلم ماند. چون آقای كوهنورد گفت: «پس حالا كه خوبی پاشو! پاشو برو سر كلاس! خوب دویدی...آفرین! فقط اگر میخواهی نمره اون چند دوری را هم كه نتونستی بدوی بگیری؛ یك تحقیق پنجاه صفحهای حروفچینی شده درباره بیماری آسم بنویس و حتماً حتماً هفته بعد بیار تحویل بده!»
 

[ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:12 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]


چنین گفت رستم به سهــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــدر محـــل

مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن مـوی خود

شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
برو گــمشو ای خــاک بر آن سـرت

اس ام اس فرستادنت بس نبـــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود

رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمـــاید کبــــاب

اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغــا پسر، دستِ دشـمن دهیـــم

چوشوهر در این مملکت کیمـیاست
زتورانیان زن گرفتــن خطـــاست

خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجــو

در این هشت ترم، ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس

توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی

من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم

من از پهلــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر

چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست

به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای

مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش

مقصّر در این راه، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود

چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر

ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال

اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
از آن به که یک وقت دپرس شــویم
 

[ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:9 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

 

خواستگار اومده برام ، خواهر پسره میگه برادر ما اولین بارشه میاد خواستگاری واسه همین خجالتیه. مامان بزرگ منم واسه بازار گرمی میگه دختر ما هم اولین باره واسش خواستگار میاد. فک و فامیله داریم؟


یعنی ما آرزو به دل موندیم این بابامون از موبایل درست استفاده کنه،وقتی کارش داری جواب نمیده،روزیم سه چهار بار تماس میگیره میگه دستم خورد، کاری نداشتم،هر جا هم زنگ میزنه بجای اینکه خودشو معرفی کنه میگه شما؟،چند روز پیش تو خونه بودم دیدم،یکی از خط خودم داره به خونه زنگ میزنه؟!(هر وقت شارژ گوشیش تموم میشه،گوشی منو بر میداره) گفتم بفرمایید؟بابام گفت شما؟ خواستم سربسرش بذارم گفتم شما نه تاید!!!…گفت همین دلقک بازیا رو در میاری آخر برج باید کلی قبض موبایلتو بدیم دیگه،بعدشم گوشی رو قطع کرد:|فک و فامیله داریم؟


من دارم با کاپشن تو خونه میگردم مامانم اصلا به کلید خاموش کردن کولر اعتقاد نداره:))خب مادر من جای بچه دو تا پنگوئن میووردی.فک و فامیله داریم؟


خواهر زادم ۵ساله شه مییاد نماز بخونه بعد چادر گل منگولیشو سرش میکنه مهرم میذاره رو به قبله وای میسته شروع میکنه به نماز خوندن…اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خونه…>>آقای راننده..آقای راننده..یالا بزن توو دنده..کلی هم واسه خودش حال میکنه وسطاشم یه نگاه به ما میندازه قیافشو این شکلی میکنه :D بعد دوباره ادامه میده:l.خواهرزاده با دینو ایمونه ما داریم؟؟فک و فامیله داریم؟


بچه بودم بابام منو برده بود شهر بازی سوار تاب زنجیری شده بودیم ، هنوز دور نگرفته بود دستگاه که دیدم بابام داره از ترس داد و هوار میکنه..طرف نگه داشته دستگاهو به بابام میگه چی شده ؟ میگه این پسر من میترسه مارو پیاده کن !فک و فامیله داریم؟


بابام داشت کنارم فیس بوک رو چک می کرد بعد دید تولد یکی از فامیلامونه میاد بهش تبریک بگه یک ربع طول می شکه تا بنویسه happy birthday آخر سر من به بابام گفتم بده من بنویسم میگه نه می خوام دست خطه خودم باشه!!!!پدرم اخه چرا؟فک و فامیله داریم؟


مامانم داره با بابام درباره گوشت گوسفند و گوساله حرف میزنه, دو بار موقع گفتن گوساله به من اشاره کرد! فک و فامیله داریم؟


یادم میاد بچه بودم نوشابه خوردم تو مهمونی از تو دماغم اومد بیرون همه حالشون بد شد منم دماغم می سوخت مشتمو کوبیدم زمین خورد تو قاشق,قاشق پرت شدتو صورت بابا بزرگم دندون مصنوعیش افتاد تو سوپ دیگه همه از پای سفره در رفتن.فک و فامیله داریم؟


بابام ازم پرسید تلفن کجاست ؟ گفتم تو اتاق منِ بعد دیدم داره میره سمت دستشویی گفتم کجا میری ؟ گفت اخ اخ همش یادم میره اتاقت رو عوض کردی ! بابا نیس که انبار نمکِ !فک و فامیله داریم؟


به مامانم میگم چرا همیشه می خوای قسم بخوری جونه منو قسم میخوری،چرا جونه مهردادو (برادرم) قسم نمی خوری؟ میگه آخه اون طفلک بچه بود زیاد مریض می شد:|
فک و فامیله داریم؟


بابام ازم پرسید تلفن کجاست ؟ گفتم تو اتاق منِ بعد دیدم داره میره سمت دستشویی گفتم کجا میری ؟ گفت اخ اخ همش یادم میره اتاقت رو عوض کردی ! بابا نیس که انبار نمکِ !فک و فامیله داریم؟


با مامانم خیر سرم رفتیم خرید…بعد بوقی, برگشته به فروشندهه میگه: آقا این کفشای “جوکی” چنده!؟؟؟…دیدم یارو خندش گرفت!!!رفتم خوندم دیدم…”GUCCI”!!!
…مامانه سیکله شونصد ساله پیشه داریم!؟فک و فامیله داریم؟


چند سال پیش خونمون دزد اومد، هیچکی مثل دزده تا حالا بابامو اسکل نکرده بود! بابام دیده دزده بچه مچس تا وسطای کوچه با شورت دنبالش میدوئه دزدم فرار میکنه، یه لحظه دزد وایمیسه بابامم وایمیسه، بعد یهو دزده میدوئه دنبال بابام و بابامم د فرار! دزده اینقدر دنبال بابام میکنه تا بابامو میکنه تو خونه و در و میبنده .خوب پدره من تو که میترسی بزار من برم دنبالش :lفک و فامیله داریم؟


دختر خالم تفاوت پیغام خصوصی با پست روی وال رو نمیدونه و رفته رو وال دوستش زده:
سلام عزیزم خوشحالم توی فیس بوک پیدات کردم! شنیدم طلاق گرفتی؟؟ خوب کاری کردی! لیاقت ندارن که! منم ۲۰۰ تا دوست پسر دارم هر روز با یکیشون بیرونم! ۰۹۱۲…………. اینم شمارمه عزیزم حتماً بهم زنگ بزن!راستی مامان بابات چی کار کردن؟ بابات هنوز دست بزن داره؟ بیش از ۲۰۰ نفر هم لایک کردن این پست رو :|
دختر خاله خنگه داریم؟ فک و فامیله داریم؟


رفتم حموم، میگم اگه گوشیم زنگ خورد جواب ندین…گوشیم زنگ خورده خواهر کوچیکم ورداشته گوشیو میگه:داداشم گفته جوابتو ندیم..باهات قهره…خدافز…خواهر فضوله من دارم شمارو به ابورفرز؟؟فک و فامیله داریم؟


یه چند روزیه مامانم سرش شلوغه نمیرسه آشپزی کنه من آشپزی میکنم الان
مامانم اومده تو دستش یه بسته کادو پیچه آورده داده به من میگه محسن برات کادو خریدم منم خوشحال(البته تو دلم گفتم اینا تو تولدم هیچی نمیدن الان چی شده مهربون شدن) بسته رو گرفتم یه کم سنگین هم بود با هزار امید و آرزو بازش کردم دیدم از این ماهی تابه بدون روغناست.میگم ماما این چیه؟میگه هیچی از فردا راحتتر میتونی آشپزی کنی.یعنی مامان سود جوء داریم؟فک و فامیله داریم؟


اومدیم بخوابیم هوا هم سرد شده شوهرم میگه کولره روشن کن میگم آخه کدوم احمقی این موقع سال کولرو روشن میکنه؟؟ میگه توروخدا جونه من روشن کن . روشن کردم میگه : حالا فهمیدی کدوم احمقی این موقع سال کولرو روشن میکنه؟؟ من :| .شوهره پروئه دارم ؟ فک و فامیله داریم؟


عمه ام مربی مهدکودک شده تو خونه راه میره میخونه
“عطر گل یااااااس برو تو کلااااااااااااس”فک و فامیله داریم ؟


دوستمون و با نامزدش دعوت کردیم واسه شام خونه همه فک فامیلم بودن بابا بزرگه غذاشو خورد اومد از پای سفره پاشه طوری گوزید که غذا تو گلوی داییم گیر کرد. اومدیم بزنیم پشت داییه که غذا بره پایین مشت دومو که زدیم طوری گوزید که روی اون پیرمرد و کم کرد . فک و فامیله معده خرابه آبرو بره ما داریم؟


پشت چراغ قرمز ایستادیم
بچه اومده به داداشم میگه جون این خانم یه جفت جوراب بخر
داداش من میگه من میخوام سر به تن این خانوم نباشه
برو آقا بروووووووووووووو
فک و فامیله داریم؟


الان ۱۰minمامان بابام دارن واسه کنترل tv دنبال هم میدوان…داداش کوچیکم میگه یواش الان همسایه ها میان بالا……. ,فک و فامیله داریم؟

با مامانم رفتیم هایپر استار یهو جلوی در ورودی پرید جلوم محکم با دستش نگهم داشت گفت نروووو…منم ترسیدم فک کردم گشت ارشادی چیزیه گفتم چیه مامان؟حالا همه مردم وایسادن دارن منو نگاه میکنن…گفت نگاه کن رو در زدن ورود سگ ممنوع کجا داری میای؟؟!!!فک کنید من جلوی مردم چی کشیدم!!!مامانه وفت نشناسه کوه نمکه من دارم؟فک و فامیله داریم؟

[ چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:6 ] [ vaiolet 96 ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه